دسته بندی : آموزشی

تعریف واقعیت درمانی كه مبدع آن گلاسر ( 1986 ) است از بسیاری جهات به گشتالت درمانی و درمان مراجع – محوری شباهت دارد . در همه ی نظریه های یاد شده نحوه ی دریافت واقعیت از سوی مراجع و شیوه ی ارزشیابی درونی او از واقعیت مورد تاكید قرار می گیرد . به نظر گلاسر ، مراجع در دنیای بیرونی ( دنیای واقعی ) و درونی خود زندگی می كند و دنیای واقعی بر رفتار فرد تاثیر نمی گذارد ، بلكه دریافت و ادراك او از دنیای واقعی بر رفتار او تاثیر گذار است . انسان آزاد است و توان انتخاب دارد و باید مسئولیت پیامد انتخاب های خود را به عهده بگیرد .
در این روش درمانی ، مواجه شدن با واقعیت ، مسئولیت پذیری و ارزشیابی در مورد رفتار های درست و نادرست مورد تاكید قرار می گیرد . فرد نه تنها در مقابل اعمال خود ، بلكه در برابر تفكرات و احساسات خود نیز مسئول است . فرد قربانی گذشته و حال خود نیست ، مگر این كه خود بخواهد . رویكرد گلسر یك رویكرد نسبتا صریح است كه به توان مراجع برای پرداختن به نیازهایش از طریق یك روند منطقی یا واقع بینانه اعتماد دارد .
واقعیت درمانی که امروزه توسط درمانگران در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد بر این فرض استوار است که ما در برابر رفتاری که انتخاب می‌کنیم، مسئولیم و به دلیل این که تمامی مشکلات ما در زمان حال وجود دارند، واقعیت درمانی زمان بسیار اندکی را به گذشته اختصاص می‌دهد. گلاسر معتقد است که تنها چیزی که ما قادریم آن را کنترل کنیم رفتار کنونی ماست. ممکن است که گذشته در آنچه هم اکنون هستیم تاثیرگذار بوده باشد اما ما قربانی گذشته نیستیم مگر این که خود اینگونه انتخاب کنیم.
واقعیت درمانی بر حل مشکلات و کنار آمدن با واقعیات جامعه از طریق انتخاب‌های موثر متمرکز بوده و درمانگران این مکتب توجه زیادی به تغییرات رفتاری مراجعین برای برآوردن نیازهای آنها دارند. انسانها می‌توانند از طریق به تجربه درآوردن نیازها و خواسته‌هایشان کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشند.

تنها زمان حال اهمیت دارد
تمركز این نظریه بر زمان حال و تفهیم ( این نكته ) به اشخاص است كه آنها اساسا” كنشهای خود را در تلاش برای ارضای نیازهای اساسی انتخاب می كنند . اگر موفق به این كار نشوند ، رنج می برند و باعث رنج دیگران می شوند . وظیفه ی درمانگر آن است كه آنها را به سوی انتخاب های بهتر و مسئولانه تر كه تقریبا همیشه وجود دارد سوق می دهد .
واقعیت درمانی برآن است كه اشخاص دو نیاز اساسی دارند كه اگر ارضا ء نشود باعث درد می گردند . آن دو نیاز عبارتند از :

1- نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن.

2- نیاز به احساس ارزشمند بودن برای خود و برای دیگران .

نیاز به احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن شامل تمام اشكال محبت ، از دوستی تا عشق والدینی است . هر كسی نیازمند آن است كه محبت را در طول زندگی احساس كند . لازم است كسی را دوست بداریم و احساس كنیم مورد محبت هستیم . وقتی نتوانیم نیاز خود را به محبت یا عشق ارضاء كنیم ، از اضطراب ، ملامت خود ، افسردگی و خشم و احتمالا كناره گیری از جامعه رنج خواهیم برد . واقعیت درمانی بر این فرض مبتنی است كه در سراسر زندگی ، یك نیاز روانی وجود دارد : نیاز به هویت كه شامل نیاز به احساس منحصر به فرد بودن ، مجزا بودن و متمایز بودن است . نیاز به هویت به عنوان محرك رفتار ، در تمام فرهنگ ها عمومیت دارد .
نظریه ها و عقاید فلسفی اصلی واقعیت درمانی آن است که آدمی نهایتاً خود تعیین ساز (‌خود مختار ) است . ضمناً گفته می شود که :
(1) هرچند ممکن است فشارهای روانی درونی و برونی با عملکرد هیجانی فعلی مراجع رابطه مستقیم داشته باشد . اما در طولانی مدت ،‌مددجو خود پیرو و مسئول است ،‌

(2) هر چه را مدد جو انجام می دهد ،‌ در جهت ارضای نیازهای اساسی خود در زمینه بقا ، تعلق ،‌ قدرت ،‌شوخی ،‌ سرگرمی ، آزادی و در نهایت برای کنترل زندگی خویش می باشد .

واژهای کلیدی نظریه واقعیت درمانی

ارزش به خود : یعنی افراد رفتار خود را در صورتی که نباشد ارزیلبی کنند و کاری در جهت اصلاح آن انجام دهند .
استقلال : قدرت صرف نظر کردن از حمایتهای محیطی و جایگزینی آن با حمایتهای روانی درونی فرد ،‌در واقع قدرت روانی برای روی پای خود ایستادن .
تعهد : پس از قضاوت ارزشی مراجع درباره رفتارش و تصمیم به تغییر آن واقعیت درمانگرا از او تعهد می گیرد که برنامه را اجرا کند .
مسئولیت : یعنی شخص نیازهای خود را ارضا کند و آن را به گونه ای انجام دهد که دیگران را از توانایی برای ارضای نیازهایشان محروم نسازد .
رفتار کنونی : در واقعیت درمانی گفته می شود که چون رفتار گذشته فرد را نمی توان تغییر داد بنابراین رف تار فعلی او اهمیت دارد . به رفتار فرد بیشتر از هیجانات ،‌ نگرشها و احساساتش اهمیت داده می شود . تاکید بر آن است که کنترل رفتار فرد ساده تر و عملی تر از هیجان ،‌ احساس نگرش است .
هویت : منظور از هویت شیوه نگریستن به خود به عنوان یک اندازه و در ارتباط با دیگران است . تقریباً همه افراد بیشتر درگیر تلاش برای مورد پذیرش قرار گرفتن هستند . تا درگیر انجام دادن یک کار .
هویت موفق : یعنی خود را توانا ، لایق و با ارزش دانستن ،‌قدرت تغییر محیط ، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن .
هویت شکست : عدم توانایی در ایجاد رابطه نزدیک و شخصی با دیگران ،‌عدم عملکرد مسئولانه ،‌احساس درماندگی ،‌ ناامیدی و بی ارزشی .
تعلق:یادگیری همکاری به صورت یک واحد مثل زندگی زناشویی،خانواده،تیم ورزشی
قدرت:به معنای بهره کشی از دیگران نیست بلکه به معنای پیشرفت و سازندگی و دستاورد است که منجر به حس کنترل می شود.
لذت:نیار به پیشرفت را متعادل می کند زندگی برای لذت بردن است نه به معنی رنج کشیدن.
آزادی:عمل کردن به شیوه انسانی مستلزم فرصت انتخاب و عملکرد به اراده خودمان

2 بهمن 1396 - 14:29
بازدید ها: 340
دسته بندی : درمانی

دکتر اسبقی

روانشناس بالینی

02122795703

همه از برخی اشیاء،موقعیتها،یا جانوران می ترسند.شاید شما با دیدن عنکبوت،حیوان جونده،یا مار خود را عقب بکشید.یا شاید نگاه کردن از یک محل مرتفع باعث شود بلرزید یا دچار حالت تهوع شوید.امکان دارد ایستادن در راهرویی شلوغ باعث شود احساس ناراحتی یا حتی عصبانیت کنید وبه دنبال فضایی باز بگردید.این گونه پاسخها یا ناراحتی که بیزاری نامیده میشوند، شایع هستند، وچندان مایه نگرانی نیستند.با این حال اگر پاسخ فرد به یکی از این تجربیات ،با خطر یا تهدیدی که محرک ایجاد کرده است بی تناسب باشد،این فرد مبتلا به فوبی محسوب میشود.فوبی خاص ،ترس غیر منطقی وکاهش ناپذیر ازشیء، فعالیت، یا موقعیت خاصی است که پاسخ اضطرابی فوری ایجاد میکند،اختلال زیادی در عملکرد به وجود می آورد،وبه رفتار اجتنابی منجر میشود.فوبیهای خاص نسبتا شایع هستند،به طوری که میزان شیوع آنها در نمونه های جامعه بین 4تا8/8 درصد است.(انجمن روانپزشکی امریکا)
احتمالا واژه فوبی را بارها شنیده اید.شاید کسی در قالب شوخی در مورد واکنش فوبیک به کامپیوترها مزاح کرده باشد. اما وضعیت افراد مبتلا به فوبی واقعی شوخی بردار نیست.بلکه انها از این که با موضوعی مواجه شوند که ازآن وحشت دارند،در حالتی از اضطراب شدید به سر می برند واغلب برای اجتناب از تماس با آن،از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند.
فوبی ها درچند طبقه قرار میگیرند،به طوری که شایع ترین آنها به حیوانات، محیط طبیعی .خون یا جراحت مربوط میشوند.
خانواده ها برای درمان کمک کنند!
خانم جوانی که از رفتن به فروشگاه های بزرگ دچار فوبی بود وپس از چهار جلسه آرام سازی ودرمان های مقدماتی تا حدودی حالش رو به بهبودی نهاده بود،روزی ناگهان شوهرش به درمانگر او تلفن می زند وموکدا درخواست میکند که این نکات را در مورد همسرش در نظر بگیرد.او با لحنی آمرانه به دکتر گوشزد می کرد (ببینید آقای دکتر،من دوست ندارم زنم به تنهایی به فروشگاه ها برود وپول هایم را بیهوده خرج کند،علاوه بر آن از این طرز درمان شما وهمچنین رفتار او راضی نیستم.) خانم این مرد چند روز بعد تلفن زد واز صحبت های شوهرش عذر خواهی کرد ولی دیگر حاضر به ادامه درمان نشد.
در اینجا در می یابیم که همکاری خانواده برای به دست آوردن نتیجه مثبت تا چه اندازه واجد اهمیت است.
درمان
در اینجا درمان رفتاری بسیار مؤثر است.زیرا مشخص کردن نشانه ها نسبتا آسان است ومحرکها به موقعیت ها یا موضوعات خاصی محدود میشوند. حساسیت زدایی منظم بر این فرض قرار دارد که فرد میتواند در حالی که آرمیده است،از طریق نزدیک شدن تدریجی به محرک های ترسناک،بر اضطراب ناسازگارانه کاملا چیره شود. از آن جایی که حساسیت زدایی کمی وقت گیر است، درمانگر میتواند از فن رفتاری به نام غرقه سازی استفاده کند که طی آن، به جای اینکه درمانجو تدریجا با محرک ترسناک خو بگیرد،کاملا در موقعیت اضطراب غرق میشود. در فن دیگری به نام توقف فکر ، فرد یاد میگیرد افکار اضطراب آور را متوقف کند.در جریان درمان از درمانجو خواسته میشود هر وقت فکر اضطراب اوری به فکرش رسید ،درمانگر را با خبر کند ،در این رابطه،درمانگر فریاد میزند(( بس کن!)) درمانجو خارج از جلسه درمان هر بار که فکر اضطراب اوری به ذهنش وارد شد فریاد مشابهی را در ذهن خود بر زبان اورد.
نمونه ای از درمان: رفتاردرمانی در مورد فردی که فوبی عنکبوت دارد به این گونه صورت میگیرد:بیماری که به عنوان مثال دچار فوبیای عنکبوت است، اورا تنها در اطاق با عامل هراس وی فرار داده میشود.به این ترتیب که حشره درون شیشه ای قرار میگیرد وبیمار روی تختی که به دستگاه کاردیگرافی واعصاب مغزی متصل است میخوابد،به طوری که قادر به دیدن شیشه ومحتوای آن در چندمتری اش باشد،او در آن صورت ناچار است با عامل هراس خود رودر رو شود ونوسان پیدا میکند،ولی پس از خوپذیری وعادت به محیط نه تنها از شدت ضربان قلبش کاسته میشود بلکه حالت ورفتار طبیعی خود را نیز به دست می آورد،و جالب آنکه در جلسات بعد نه تنها دچار هراس وعوارض ناشی از آن نمیشود بلکه میتواند از جایش بلند شود واز نزدیک به کنار شیشه ای که حشره درون آن قرار دارد برود ودر بطری را باز کند وغول وحشتناک را بیرون بیاورد ویا حتی با آن بازی کند.در واقع این بیمار فقط در دو جلسه درمان پیدا میکند.

آگورافوبیا وفوبی اجتماعی را تشخیص دهیم:

افراد مبتلا به آگورافوبیااز موقعیت هایی نظیر تنها بودن در خانه یا بیرون از خانه،بودن در جمعیت،روی پل یا در اتومبیل متحرک میترسند.خیلی از این افراد میگویند اولین حمله وحشتزدگی خود را در وسایط نقلیه عمومی داشته اند. اختلال مربوطه به نام آگورافوبیا عبارت است از اضطراب شدید در مورد گیر افتادن،درمانده شدن،یا شرمنده شدن در یک موقعیت بدون کمک در صورت وقوع حمله وحشتزدگی.
در درمان متخصصان توصیه میکنند هنگام تجویز دارو ،مداخله روان درمانی هم باید گنجانده شود.

آموزش چند فن پرکاربرد:

1. آموزش آرمیدگی: عضلات سرتاسر بدن خود را به تناوب سفت وشل کنید که معمولا از پیشانی شروع میشود وتا پاها پیش میرود.باید بتوانید هنگام روبرو شدن با موقعیت کل بدن را آرمیده سازید.
2. شرطی سازی تقابلی: باید با این روش تنفس سریع را درمان کرد.در این روش باید عمدا سریع نفس بکشید وبعد آرام نفس بکشید،که این پاسخ با تنفس سریع مغایر است.بعد از این آموزش ،با اولین نشانه های تنفس سریع، تنفس اهسته را شروع کنید.با این راه امکان کنترل کردن ارادی تنفس سریع را پیدا میکنید.
3. مواجهه واقعی:خود را به تدریج با موقعیت های اضطراب آور مواجه سازید.

ویژگی اصلی فوبی اجتماعی ،ترس غیر منطقی وشدید از این است که رفتار فرد در موقعیت اجتماعی مورد تمسخر یا انتقاد دیگران قرار گیرد. افراد مبتلا به این اختلال میدانند که ترسشان غیر منطقی است،با این حال نمیتوانند جلوی نگرانی خود را بگیرند.افراد مبتلا به فوبی اجتماعی از موقعیت هایی چون سخنرانی در حضور دیگران،ترسهای متعددی دارند.آنها میترسند کاری انجام دهند یا چیزی بگویند که شرمنده شوند،نگرانند که نتوانند به سخنرانی ادامه دهند، مطلبی بی معنی بگویند.اگر کسی در رابطه با یک عملکرد اجتماعی دچار ترس شود،قابل درک است،ولی افراد مبتلا به فوبی اجتماعی در موقعیت هایی که بی ضرر هستند،مانند غذا خوردن در یک رستوران،احساس ترس میکنند.عمل ساده برداشتن چنگال یا بلعیدن غذا، از نظر افراد مبتلا به این اختلال مشکل غلبه ناپذیری است.
فوبی اجتماعی از یک نظر شبیه آگورافوبیا است وآن این است که ترس از شرمندگی اجتماعی به فرد اجازه نمی دهد خانه را ترک کند. با این حال تفاوت انها در این است که اضطرابی که فرد مبتلا به فوبی اجتماعی تجربه میکند،ویژه موقعیت های خاصی است،در حالی که آگورافوبیا فراگیرتر است.
افراد مبتلا به فوبی اجتماعی باید روش های تازه فکر کردن به تعاملشان با دیگران را پرورش دهند.همراه کردن فنونی چون بازسازی شناختی با مواجهه واقعی میتواند نتایج عالی به بار آورد

2 بهمن 1396 - 14:21
بازدید ها: 291

دکتر اسبقی

روانشناس بالینی

02122795703

روان درمانی بین فردی یک روان درمانی کوتاه مدت، متمرکز بر تشخیص و به طور تجربی آزمایش شده است. روان درمانی بین فردی بر رویداد های زندگی اخیر و مشکلات بین فردی ونشانه ها متمرکز است.این درمان از یک مدل طبی استفاده می کند و نشانه های خلق را به رویدادهای زندگی اخیرارتباط می دهد.درمان گر ipt به بیمار کمک می کند تا احساساتش را درک کند. ipt به بهبود افسردگی از طریق تسکین دادن نشانه های افسردگی کمک می کند و در ایجاد راهبرد های موثرتر برای مشکلات بین فردی اخیر مرتبط با آغاز نشانه ها کمک می کند.

2 بهمن 1396 - 14:19
بازدید ها: 272

دکتر مونا اسبقی

روانشناس کودک- 02122795703

همه والدین برای تربیت فرزندان شان تلاش می‌کنند و دل شان می‌خواهد بهترین فرزند را تربیت کنند اما خیلی وقت‌ها ندانسته مرتکب اشتباهاتی می‌شوند که تاثیرات بدی بر رفتار کودک شان می‌گذارد و البته خودشان هم از این مساله بی خبرند. در این مطلب می‌خواهیم 4 اشتباه عمده والدین در تربیت کودک را مطرح کنیم.

خیلی از اوقات ما والدین کلامی را به زبان می‌آوریم که نباید بگوییم و متوجه تاثیر این گفتار بر فرزند خودمان هم نیستیم. یادتان باشد حرفهایی که می‌زنید باید کاملا از روی فکر و تعقل بوده و تنها عکس‌العمل شما به رفتار کودکتان نباشد. کودکان مانند یک اسفنج حرفها و رفتار شما را جذب می‌کنند و بعدها مانند یک آینه آن را به خودتان نشان می‌دهند. حتی زمانی که شما فکر می‌کنید فرزندتان حرفهای شما را نمی‌شنود. آنها ادبیات شما را به اجرا در می‌آورند. وقتی شما به کودکتان می‌گویید مثل میمون رفتار نکن، فکر می‌کنید او چه می‌کند؟ او دقیقا شروع می‌کند مانند میمون رفتار کردن! وقتی به او می‌گوییدتوی اتاق اینقدر بدو بدو نکن! او این طور می‌شنود: بدو بدو کن و شروع می‌کند به دویدن دور اتاق! یادتان باشد کودکان مانند شما فکر نمی‌کنند و بهتر است طوری با آنها صحبت کنید که حرفتان موثر واقع شود. لابد می‌پرسید چگونه؟ راهش این است که از 4 اشتباه دوری کنید:

1) بکار بردن جملات منفی

2) پرسیدن علت رفتار از کودک

3) صحبت طولانی با توضیح اضافه

4) تهدید کودک به دوست نداشتن

***

راز اول: دستوراتتان را با جملات مثبت بدهید

به کودکتان چگونه خوب بودن را نشان دهید و به او اجازه دهید خوب باشد. رفتار او را با جملات مثبت اصلاح کنید تا او چگونه بودن را بیاموزد و نه آنچه نباید را! مثلا به جای اینکه بگویید: این قدر هله هوله نخور به او بگویید: پسرم از این تکه هویجهای خوشمزه هم امتحان کن! به جای اینکه به او بگویید اینقدر داد نزن. بگویید: بیا کمی آرامتر با هم حرف بزنیم. این روش خیره کننده به نام دستورات پنهان می‌تواند خیلی قدرتمند باشد. تنها کافی است دور جمله‌های منفی خط بکشید و کلام خود را به شکل مثبت بیان کنید.

راز دوم: چرا گفتن را بس کنید

یادتان باشد کودک شما هنوز بچه است و نباید از او انتظار استدلال منطقی داشته باشید. وقتی می‌بینید دختر 3 ساله شما برادر کوچکش را بی دلیل می‌زند، نا خود آگاه این جمله بر زبانتان جاری می‌شود: چرا می‌زنیش؟ و البته مطمئن هستید که او دلیلی منطقی برای این کارش ندارد. مثلا ممکن است هنگام خمیر بازی هر چه سعی کرده نتوانسته خمیر را به شکل صندلی در بیاورد و از این ناتوانی عصبانی شده و چون برادرش دم دستش بوده این عصبانیت را سر او خالی کرده است. اما آیا فکر می‌کنید پرسیدن شما کمکی به قطع این رفتار می‌کند؟ یادتان باشد که هیچ علت منطقی برای رفتار کودک شما وجود ندارد، بنابر این به دنبال چرایی آن نباشید و سعی کنید چگونگی اش را درک کنید. می‌توانید از او بپرسید با زدن برادرش چه حسی به او دست داده؟ مطمئن باشید از این کار خود خجالت می‌کشد حتی اگر خلاف این را بر زبان بیاورد. می‌توانید از او بپرسید که آیا راه بهتری برای خلاصی از عصبانیتش می‌شناسد و بعد درباره راههای بهتر با هم حرف بزنید.

راز سوم: خلاصه و مفید حرف بزنید

کودکان حوصله صغرا و کبرا چیدن شما و توضیحات اضافی را ندارند. آنقدر جملات طولانی برایش ردیف می‌کنید که او رشته کلام شما را گم می‌کند و از حرفهایتان چیزی سر در نمی‌آورد. بنابر این سعی کنید نکات مهم را خلاصه بگویید و جزییات را رها کنید. خیلی اوقات از کودکتان کاری را می‌خواهید و آنقدر آن را با تفصیل می‌گویید که کودک واقعا از یاد می‌برد.

سعی کنید کلمات رمزی را بین خودتان داشته باشید که سریع شما را به منظورتان برساند. مثلا در فروشگاه مشغول خرید هستید که فرزندتان از شما می‌خواهد اسباب بازی تازه‌ای برای او بخرید. شما هم به جای اینکه صریح جواب او را بدهید، جملاتی را پشت هم می‌آورید که حاکی از این است که فعلا برای شما این کار مقدور نیست اما به صراحت بیان نمی‌کنید و فرزند بیچاره هم که منظور شما را نفهمیده خیال می‌کند با اصرار و خواهش و شاید هم گریه می‌تواند شما را راضی کند. پس به جای طول و تفصیل صریح و خلاصه حرفتان را بزنید و خیال کودک را از همان اول راحت کنید.

راز چهارم: امنیت را به فرزندتان القا کنید

خیلی از اوقات رفتار ناپسند کودک ناشی از احساس بی پناهی اوست. وقتی احساس کند شما دیگر او را دوست ندارید و به او توجهی نمی‌کنید حتی اگر این حس ناشی از یک تهدید کلامی باشد، ممکن است او دست به کارهایی بزند که به اصطلاح قشقرق به پا کردن نام دارد. یعنی جیغ و داد بکند و پا بر زمین بکوبد و خودش را روی زمین بکشد و کاری بکند که شما در انظار عمومی شرمنده شوید و به خواسته او تن بدهید. مثلا ممکن است شما بخواهید در یک مهمانی با دوستان قدیمی تان گپ بزنید. او ابتدا با کشیدن لباس شما سعی می‌کند توجه شما را به خودش جلب کند و وقتی از طرف شما توجهی نمی‌بیند کم کم صدایش را بلند می‌کند و حتی ممکن است دست به خرابکاریهایی در محیط بزند تا بتواند توجه شما را هر چند منفی به سمت خودش جلب کند.بنابراین اگر دلتان می‌خواهد بتوانید در یک مهمانی به صحبت با دوستانتان ادامه دهید. فرزندتان را هم زیر نظر داشته باشید و نگذارید احساس کند که در این جمع شما را از دست داده است و دیگر او را دوست ندارید و به فکر او نیستید. شما تنها با دوستتان حرف می‌زنید اما این رفتار شما به او این پیام را می‌دهد که مامان دیگر به من نگاه هم نمی‌کند. او دیگر مرا دوست نداردو ممکن است مرا رها کند و پیش دوستانش بماند. بهتر است هر چند جمله که با دوستتان حرف می‌زنید از فرزندتان سوال کنید ببینید چیزی لازم دارد یا نه و آیا دلش می‌خواهد کنار شما باشد یا دوست دارد با بچه‌های دیگر بازی کند. به او در میان جمع محبت کنید و نشان دهید که هنوز به او اهمیت می‌دهید و به فکرش هستید آنوقت خواهید دید که نه تنها مزاحم صحبت شما نمی‌شود بلکه راحت‌تر از قبل از شما دور می‌شود و به سراغ بازی با دیگران می‌رود.اگر هم مجبورید مدتی او را ترک کنید حتما به او در همان ابتدا خاطرنشان کنید که می‌دانید نگران است اما شما به زودی بر خواهید گشت و آنوقت او را به گردش خواهید برد. .

یادتان باشد هیچگاه کودک را تهدید به دوست نداشتن نکنید. بعضی از والدین وقتی کودک کار بدی انجام می‌دهد به او می‌گویند اگر این کار را بکنی دیگر دوستت ندارم. اما این تهدید هیچ دردی را درمان نمی‌کند. بلکه احساس امنیت را از کودک می‌گیرد و او را وادار به واکنش می‌کند. در عوض می‌توانید به کودک نشان دهید که او را دوست دارید و از کاری که انجام داده خوشتان نمی‌آید. به او نگویید بی ادب است بلکه بگویید
 کاری که انجام داده بی ادبی است. اگر این کار را نکنید مجبور خواهید شد 100 برابر بیشتر انرژی صرف کنید. برای اینکه فرزندتان به کارهای خوب عادت کند لازم است این رفتار آنقدر برای او تکرار شود که خوب بودن ملکه ذهن او شده و در ضمیر نا خود آگاهش جای بگیرد.


روش اصلاح: 4 اشتباه والدین درباره کودکان

دستوراتتان را با جملات مثبت بدهید


به جای پرسیدن علت راه‌های جایگزین را ارائه کنید

خلاصه و مفید حرف بزنید

به کودک نشان دهید که دوستش دارید اما رفتارش را نمی‌پسندید

 

2 بهمن 1396 - 14:4
بازدید ها: 289

دقت داشته باشید که مشاوره قبل از ازدواج به معنای تصمیم گیری روان شناس برای شما نیست

امری بسیار حیاتی قبل از تشکیل کانون خانواده است.
مشاوره پیش از ازدواج می بایست توسط مشاوران مجرب صورت گیرد!

هر چه آموزش ها و مهارت های پیش از ازدواج برای همسر شما کاملتر باشد میزان آرامش و تفاهم شما در زندگی زناشویی بیشتر خواهد شد.

یکی از آموزش های مهم قبل ازدواج مهارت های جنسی و روابط زناشویی است که باید بدرستی مورد بررسی قرار گیرد.

قد همسر، تحصیلات همسر، سن پسر یا دختر و احتمالا اختلاف سنی بین دختر و پسر، قهر و آشتی و خیلی از موضوعات داغ این روزهای ازدواج است.

اختلافات خانوادگی نیز در این میان نقش بسیار پررنگی در تضعیف رابطه دوستی به قصد ازدواج را ایفا می کند.

23 دی 1396 - 18:7
بازدید ها: 804

 

تعریف: یکی از زوجین تعهدش رو به دیگری شکسته است (affaire)- (extra marital)-

 

هر گونه رفتار، احساس، فکر که قاعدتا باید با همسر انجام شد با فرد دیگری انجام شود که همسر از آن اطلاع نداشته باشد و سعی در پنهان سازی آن شود و اگر همسر اطلاع پیدا کند تبعاتی دارد خیانت زناشویی است. 

 

در خیانت: نیاز اساسی (محبت امنیت احترام صمیمت) فرد برآورده نمی شود + تجارب اولیه (با والدین و همسر) بر اساس اینها یک انتظارات و طرز فکر و ترس و نگرانی دارد مبتنی بر اینها دو دسته باور در فرد شکل می یرد:

 

باورهای تسهیل گر: پیامدهای منفی را کم ارزش می کند و پیامدهای مثبت را پرارزش می کند

 

باورهای مانع ساز : برعکس باورهای تسهیل گر عمل می کند

 

با ضعیف شدن باور دسته دوم و تقویت باور دسته اول خیانت شکل می گیرد. 

20 دی 1396
بازدید ها: 1112