هیجانها چیستند ؟

هیجان ها ، پدیده های چند وجهی اند . هیجان ها تا اندازه ای حالت های عاطفی ذهنی هستند و باعث می شوند تا به شیوه ی خاصی احساس کنیم. مثلا : خشمگین یا شاد شویم . هیجان ها نوعی پاسخ فیزیولوژیکی هستند که بدن را برای سازگاری آماده می سازند . بدن ما هنگام هیجان زدگی طوری فعال می شود که با حالت بی هیجانی فرق دارد ، به عنوان مثال علائمی مثل : افزایش ضربان قلب ، عضلات تنیده و تنفس سریع را تجربه می کنیم .

هیجان ها همانند گرسنگی برای موجود زنده جنبه ی کارکردی دارد و باعث بقای آن می گردند . خشم مارا برای جنگیدن با دشمن آماده می کند و ترس ما را برای گریختن از خطر مجهز می سازد ، و مهمتر اینکه هیجانات پدیده های اجتماعی هستند و ارتباط ما را با دیگران تسهیل می سازند . طبق گفته ی کردار شناسان از جمله داروین و پلاچیک ، هیجان ” بد ” وجود ندارد .تمام هیجانات سودمند هستند و کلیه ی جلوه های هیجانی را باید مثبت ، کارکردی ، هدفمند و سازمان دهندگان انطباقی رفتار در نظر گرفت .

هیجانها علاوه بر اینکه سازگاری فرد را با محیط فیزیکی را آسان می کنند ، در برقراری تعاملات اجتماعی نیز نقش بسزایی دارند . هیجان ها پیام های ارتباطی قدرتمندی هستند که :
1 ) احساس های ما را به دیگران منتقل می کنند .
2 ) تعامل اجتماعی را آسان می کنند .
3 ) رفتار اجتماعی را ترغیب می کنند .
4 ) چگونگی پاسخ دهی دیگران را به ما تنظیم می کنند .

ضرورت مهارت مدیریت هیجانات :

زمانی که هیجانات به شکل کنترل نشده ابراز شوند ، نه تنها از کارکرد زیستی و اجتماعی برخوردار نیستند ، بلکه آسیب زننده هم می گردند . به عنوان مثال خشم شدید و کنترل نشده منجر به شکسته شدن حلقه ی ارتباطات بین فردی شده و شبکه حمایت اجتماعی افراد آسیب می رساند . غم و ناراحتی نیز از دیگر هیجاناتی است که در صورت عدم کنترل و مزمن شدن ، به تدریج اطرافیان را طرد کرده و فرد افسرده را تنها و منزوی می سازد .

عدم مدیریت صحیح هیجانات علاوه بر آنکه روابط اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد ، می تواند سلامت جسمی و روانی ایشان را نیز مختل سازد و به شکل گیری رفتارهای نابهنجار یا اختلال های روانی در آنها بینجامد . برای مثال : هیجان ترس به نوبه خود نقش کارکردی برای بقای انسان دارد ، در صورتی که به خوبی مدیریت نشود می تواند راه انداز بسیاری از بیماری های روان رنجوری به ویژه اختلالات اضطرابی باشد .
اغلب بیماری های روان تنی که نشانه های جسمی و پزشکی دارند ( مثل : فشار خون ، آسم ، اختلالات گوارشی ) نیز با الگو های کنترل نشده ی هیجاناتی مثل خشم ، اضطراب رابطه دارند . به عبارت دیگد این بیماری ها در افرادی که از مهارت مدیریت هیجانات برخوردار نیستند ،بسیار شایع تر از کسانی است که می توانند به خوبی هیجانات شان را مهار کنند .

مزایای بهره مندی از مهارت مدیریت هیجان :
* سلامت ذهنی و عاطفی
* خود تنظیمی ، خود کار آمدی و رضایت از خود
* عملکرد بهتر در نتیجه ی کنترل فشار هیجانی
* کاهش آشفتگی و استرس و ناکامی
*تعامل بهتر با دیگران و زندگی اجتماعی رضایت بخش
* توانمندی
* ثبات و پختگی هیجانی
* آسایش و شادکامی

موانع مدیریت هیجان ها :

برخی از افراد با متوسل شدن به توجیه های مختلف ، شیوه ی رفتار و ابراز هیجانات منفی شان را امری طبیعی جلوه داده و مانع از تغییر و پیشرفت خود در زمینه مدیریت صحیح هیجان ها می گردند ، مثلا :

* طبیعی است که در این موقعیت آشفته شوم ”
* همینه که هست ”
* نمی توانم فراموش کنم و راحت باشم ”
* من یه عمری اینطوری بوده ام ، نمی توانم عوض شوم ”
* در صورت تغییر ، جذبه و تعصب خودم را از دست می دهم و به فردی ضعیف تبدیل می شوم ”

یک مادر مضطرب ، و یک پدر خشن ، یک همسر زود رنج و یا یک دوست افسرده تا زمانی که یکی از توجیه های مذکور یا مشابه آنها را برای ابراز هیجانات منفی خود در ذهن دارند ، هرگز نمی توانند برای تغییر و تمرین مهارت مدیریت هیجان ها گام بردارند .
بنابراین برای فراگیری این مهارت ، ابتدا باید اندکی بیندیشید و خود گویی ها و دلائل نا کارآمدی را که برای هیجانات شدید و کنترل نشده تان در ذهن دارید ، دور بریزید .

” لحظه ای تفکر ”
جان اولیور هاینز می گوید : مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی می سازند که نامش تقدیر است .

مدیریت شناختی هیجان :

هیجان ه بنا بر ماهیت شان ، تحلیل رونده و تقریبا زودگذر هستند . مهم این است که شما بتوانید در زمان اندکی از رخ دادن هیجان ، آن را شناسایی کنید و سریعا احساس خود را فرونشانید تا این احساس منجر به صادر شدن رفتاری از سوی شما نگردد که بعدا از انجام آن پشیمان شوید .

راه های شناسایی هیجانات :
1) نشانه های بدنی : هیجان ها تظاهرات جسمانی دارند و در حالات و وضعیت بدنی ما منعکس می شوند مثل : افزایش ضربان قلب ، گره کردن مشتها ، ساییدن دندان ها می توانند نشانه های خوبی برای تشخیص هیجان خشم باشند .

2) افکار و باور ها : انواع خاصی از باورها تنها زمانی که ناراحت هستید به سراغ شما می آیند مثل : ” همیشه همینطور است ، هیچ چیز عوض نخواهد شد ” اما زمانی که سر حال هستید از این نوع افکار در سر ندارید . اگر چنین افکاری در خودتان سراغ دارید که با هیجان هاب شما گره خورده اند ، می توانید با شناسایی آنها به شناخت بهتری از هیجانات خود دست یابید .

3) اعمال : هیجان ها مولفه های رفتاری دارند و خود را در اعمال افراد نشان می دهند . توجه کنید که زمانی که ناراحت هستید چه هعمالی انجام می دهید ،مثلا : شروع به گری می کنید ، خودتان را در اتاقی حبس می کنید یا صدایتان را بالا می برید ؟

4) راه اندازها : راه اندازها عبارت اند از : موقعیت ها ، افراد ، مکان ها ، احساسات ، یا چیزهایی که باعث شکل گیری تجربه ی هیجان خاصی در شما می شوند . راه اندازها ممکن است ناهوشیار باشند یعنی در برخی موافع بدون اینکه علت را بدانید احساس غمگینی می کنید . راه اندازهای هیجانی خود را شناسایی کنید تا هیجانات ناخوشایند را پیش بینی کرده و برای مدیریت آنها آماده باشید .

5 ) برای کنترل هیجانات تان از سبک مقابله سرکوبگر استفاده نکنید ، زیرا هیجان سرکوب شده در جای دیگر و به شکلی شدیدتر خود را نشان خواهد داد . به جای انکار و سرکوب نمودن هیجانات منفی ، آنها را بپذیرید و آگاهانه به مدیریت آنها بپردارید .

راهکارهای کلیدی برای مدیریت رفتاری هیجان:

راه های زیادی به غیر از ابراز مستقیم هیجان منفی برای کاهش فشار عصبی وجود دارد :

* با گریه کردن و درد دل کردن برای فردی که به او اعتماد دارید ، از بار منفی هیجان بکاهید .
* ورزش کنید و به فعالیت های بدنی بپردازید .
* در برابر یک موقعیت برانگیزاننده سکوت کنید یا موضوع را عوض کنید .
* با استفاده از نوشتن موضوع مورد نظر می توانید مدیریت هیجان خود را بهبود بخشید .

* از مقابله های فیزیولوژیکی استفاده کنید و تمرینات آرام بخشی مثل ریلکسیشن و مراقبه را انجام دهید، ساده ترین راه آن است که در فضایی آرام قرار بگیرید و چشمانتان را ببندید و با تفکر راجع به صحنه ای خوشایند ، سعی کنید بدنتان را آرام سازید .

* احساسات خود را به صورت کلامی و با ملایمت با فردی که شما را ناراحت کرده است بیان کنید .
* از محیط دور شوید و در محیطی آرام قدم بزنید و فکر کنید .
* خود را با کار یا چیزی که باریتان خوشایند است سرگرم کنید ، مثلا موسیقی گوش دهید .

راهبردهای مدیریت هیجان های منفی :

هر فرد در طول زندگی روش هایی را برای کنار آمدن با هیجانات خود برمی گزیند . دو راه اصلی در مقابله با هیجانات ناگوار وجود دارد :
1) مقابله مساله مدار : در اینجا خود مساله در مدار توجه قرار می گیرد . شخص موقعیت راه انداز هیجان منفی را ارزیابی می کند و سپس دست به کاری می زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب کند .

2) مقابله هیجان مدار : در این روش هیجان در مدار توجه است و شخص به جای درکیری مستقیم با مساله ای که باعث شکل گیری هیجان منفی در وی شده است ، می کوشد تا راه های گوناگون و با استفاده از مکانیسم های ناکارآمد با آن مقابله کند .

این مکانیسم ها غالبا به هیجان اولیه دامن زده و نه تنها آن را کاهش نمی دهد بلکه با دور باطلی که ایجاد می کنند ، باعث شدت یافتن آن و وخیم تر شدن اوضاع می گردند .خشم ، اضطراب و اندوه از مهمترین هیجان های منفی هستند که در صورت عدم مدیریت صحیح می توانند مشکلات جدی برای خود فرد و اطرافیان ایجادکنند .

نتیجه گیری :
بسیاری از مشکلات بین فردی مثل دلخوری ها ، درگیری ها و حتی خودکشی و قتل در پی عدم کنترل هیجانهای منفی رخ می دهند . ممکن است افراد پس از فرونشینی هیجان شان از رفتار خود پشیمان شوند ، اما به قول معروف ” یک چینی بند زده هیچ وقت مثل اولش نمی شود ” و آثار سکستگی بر آن باقی می ماند . س
از آنجایی که هیجان ها زیر بنای اعمال ما را تشکیل می دهند و ما در روابط بین فردی مسوول اعمال خود هستیم ، به مهارتی نیاز داریم که بتوانیم هیجان های ناخوشایند را کنترل و مدیریت کنیم تا دائما مجبور نباشیم که فعالیت های اصلی خود را کنار کذارده و به برطرف کردن عواقب رفتارهای قبلی خود بپردازیم

دکتر اسبقی

روانشناس بالینی

02122795703

2 بهمن 1396 - 14:32
بازدید ها: 480