دیدی بعضی آدمها رو که فقط نگاهشون میکنی و با خودت میگی:
«چقدر قویه…»
اما همین آدمهای قوی،
همونهاییان که شبها با دردهایی میخوابن،
که سالهاست یاد گرفتن به کسی نشونش ندن.
مطالعات روانشناسی نشون میده،
خیلی از ما پشتِ خشم،
پشتِ سردی،
یا حتی پشتِ مهربونیِ افراطی،
زخمهای قدیمی رو حمل میکنیم،
زخمهایی که نمیخوایم کسی بابتش اذیت بشه،
پس قایمشون میکنیم،
وقتی کسی دردشو نمیگه،
معمولاً دلیلش بیاحساس بودن نیست،
خیلی وقتها یعنی نمیخواد برای کسی بار باشه،
و این دقیقاً همون لحظهایه که مکانیزمهای دفاعی فعال میشن،
سکوت تبدیل میشه به سپر،
خشم میشه نقاب،
و قدرت ظاهری، راهی میشه برای زنده موندن.
پژوهشهای روانشناسی،
از نظریهی دلبستگی تا مدلهای تنظیم هیجان،
همه میگن؛
وقتی آدم از کودکی یاد میگیره که،
احساساتش «زیادی» یا «مزاحم» بوده،
یا صدایی در ناخودآگاهش مرتب میگه:
«احساس نکن…»
در بزرگسالی اون احساسات رو لایهلایه پنهان میکنه.
،اما زیرِ این ظاهر محکم
همیشه یک قلب خسته هست،
که فقط بلد بوده:
«تنها ادامه بده…»
درمانگران میگن محکمترین آدمها هم،
گاهی فقط یک انساناند،
با دنیایی از حرفهای نگفته،
با دردهایی که به عاشقانهترین شکل پنهانشون میکنن،
و با امیدی کوچک که یک روز
واقعاً دیده بشن…
تو اگر این مدلی هستی،
من میفهممت…
قوی موندن همیشه ساده نیست.
مریم مرادی | درمانگر فردی و زوج


نظرات شما
نظرتون در مورد پست قدرت من از دلِ زخم هاست، نه از بی دردی… چی هست ؟