"اگر در این آزمون مردود شوم، هرگز در مدرسه موفق نخواهم شد و در زندگی یک شکست مطلق خواهم بود."
"اگر من به سرعت بهبود پیدا نکنم، هرگز بهتر نخواهم شد و در تمام عمرم یک معلولیت خواهم داشت."
"اگر شریک زندگیم مرا ترک کند، هیچ کس دیگری را نخواهم یافت و دیگر هرگز خوشحال نخواهم شد."
به این وضعیت فاجعهسازی یا بزرگنمایی میگویند، زیرا یک فرد وضعیت را بسیار بدتر از آنچه هست نشان میدهد.
فاجعه سازی ممکن است مشکلات سلامت جسمی و روانی را بدتر کند. به عنوان مثال، افراد مبتلا به درد مزمن درد را به شدت بیشتری احساس میکنند.
درد مزمن شامل ترکیب پیچیدهای از عوامل فیزیکی و روانی است. این بدان معنا نیست که درد مزمن واقعی نیست، فقط مغز و بدن هر دو در تجربه درد نقش دارند. مطالعات نشان میدهد که افراد مبتلا به درد مزمن، اگر درد خود را فاجعهآمیز بدانند، کیفیت زندگی پایینتری را گزارش میدهند - که ممکن است به تشدید ناراحتی، درد، احساس ناامیدی و حتی افسردگی منجر شود.
فاجعه سازی با تعدادی از تجربیات و رفتارهای نامطلوب از جمله اضطراب، افسردگی و مشکلات مربوط به خشم مرتبط است.
گاهی اوقات مردم آگاه نیستند که درگیر این تفکر فاجعهبار هستند. شما میتوانید زندگی خود را پشت سر بگذرانید و احساس کنید که اینجا مکانی بسیار خطرناک است و هر لحظه ممکن است اتفاق وحشتناکی رخ دهد.
همه ما ممکن است اضطراب لحظهای را تجربه کنیم، اما برخی از ما برای آزمایش واقعیت در مورد احتمال وقوع نتایج منفی در واقع تلاش میکنیم. حالت اضطراب دائمی در مورد انواع پیامدهای وحشتناک.
مثلا ممکن است شما به واسطهی این طرز تفکر یک جوش کوچک را یک زائدهی سرطانی در نظر بگیرید.
این طرز تفکر برای شما آشناست؟
نظرات شما
نظرتون در مورد پست خطای شناختی فاجعهسازی چی هست ؟