سرزمین نامرئی وسواس؛ جایی که انسان برای قطعیت می‌جنگد

سرزمین نامرئی وسواس؛ جایی که انسان برای قطعیت می‌جنگد

دسته بندی : وسواس

گاهی فکر می‌کنم اگر قرار بود ذهن انسان یک مکان باشد،
ذهن وسواسی شبیه شهری بود بی‌پایان،
با کوچه‌هایی که به هیچ جا نمی‌رسند،
و دروازه‌هایی که همیشه نیمه‌بازند؛
آن‌قدر نیمه‌باز که آدم مجبور می‌شود دوباره چکشان کند،
دوباره، و دوباره…

شهرِ نامرئی؛
شهرِ کسانی که در سکوت با ذهن خودشان مبارزه می‌کنند.
جایی که افکار نه مهمان‌اند و نه دشمن؛
مقیم‌اند.
می‌نشینند، جا خوش می‌کنند
و آدم را «اشغال» می‌کنند.


۱. اشغال‌شدگی؛ وقتی ذهن دیگر خانه‌ی تو نیست

 وسواس از ریشه‌ی لاتین obsidere می‌آید؛
یعنی «محاصره شدن».
این تعبیر برایم از هر تفسیر علمی دیگری واقعی‌تر است.

وسواس دقیقاً همین است:
احساس می‌کنی چیزی از بیرون آمده و درونت را تصرف کرده.
در تصویرهای بالینی، می‌گویند «فکر مزاحم».
اما آیا مزاحم، این کلمه‌ی ساده، می‌تواند فریاد ذهن کسی باشد
که ناگهان می‌ترسد فرزندش را آسیب بزند؟
یا کسی که مطمئن نیست در را بسته،
حتی وقتی هزار بار بسته است؟

وسواسی‌ها واقعیت را نمی‌بینند؛
آن‌ها «امکان» واقعیت را می‌بینند.
احتمال، شاید، اگر…
این‌ها سوخت اصلی وسواس‌اند.


۲. اجبار؛ وقتی دست‌ها ادامه‌ی فکرها می‌شوند

هر رفتاری در وسواس،
از شست‌وشو گرفته تا چک‌کردن،
در ابتدا تلاش برای آرامش است.
اما خیلی زود تبدیل می‌شود به زندانی که خودت ساخته‌ای.

اجبار مثل اعتیاد است؛
هر بار بیشترش می‌کنی
تا کمتر حس کنی
اما نتیجه همیشه برعکس است.

وسواس مثل آب خوردن نیست.
مثل آب‌ خوردنِ بی‌وقفه است.
هر بار که می‌نوشی،
تشنگی بیشتر می‌شود.


۳. بازاندیشی؛ خرد شدن زیر تیغ قضاوت خود

 وسواسی‌ها در حال قضاوت مداوم خودشان هستند؛
«آیا این فکر من است؟
آیا من اشتباه کرده‌ام؟
آیا این کار اخلاقی است؟
آیا مطمئن هستم؟»

این بازاندیشی بی‌پایان،
همان چیزی است که فرد را از خودش جدا می‌کند.
آدم از خودش می‌ترسد.
از ذهنی که قرار بود ابزار فهم باشد،
اما حالا خودش موضوع ترس شده.

در وسواس،
«انسان» تبدیل می‌شود به «شاهدِ دست‌ و پا‌زده‌ای که نمی‌تواند از صحنه خارج شود.»


۴. تراژدی قطعیت؛ جستجویی که هرگز پایان ندارد
وسواسی‌ها نه از نتیجه،
بلکه از «غیرقطعی بودن» می‌ترسند.

این یعنی:

  • نه از آلودگی،
    بلکه از احتمال آلوده‌بودن.

  • نه از قتل کسی،
    بلکه از احتمال آسیب‌زدن.

  • نه از اشتباه،
    بلکه از احتمال اینکه یک روز اشتباه کنند.

وسواس جنگ انسان با جهانی است
که از اساس مبهم و نامطمئن است.
وسواس تلاش برای رام‌کردن زندگی است
در حالی که زندگی رام نمی‌شود.

این همان تراژدی مرکزی وسواس است:
جستجوی قطعیّت در جهانی که
هیچ چیزش قطعی نیست.


۵. وسواس و تنهایی وجودی انسان

 وسواس فقط یک اختلال نیست؛
نوعی آشکارشدنِ آسیب‌پذیری انسان است.

و من فکر می‌کنم:
شاید وسواس از همه‌چیز بیشتر،
یک فریاد وجودی است:
«من از آزادی خودم می‌ترسم.
من از انتخاب‌هایم می‌ترسم.
من می‌خواهم یک بار برای همیشه مطمئن شوم…
که هیچ‌چیزِ بدی اتفاق نخواهد افتاد.»

اما جهان چنین وعده‌ای محقق نمی شود.
هیچ‌وقت.

شاید به همین خاطر،
وسواسی‌ها بیشتر از هرکس دیگر
بار «انسان بودن» را حس می‌کنند.


با احترام به کسانی که در سکوت می‌جنگند
وسواس یک بازی ذهنی نیست،
یک انتخاب نیست،
یک ضعف روانی هم نیست.

وسواس
تجربه‌ای عمیق،
وجودی،
سخت
و گاهی غیرقابل گفتن است.

کاش بیشتر گوش بدهیم
به آدم‌هایی که هر روز
با هزار فکر، هزار قطعیت‌نیافتگی،
و هزار ترس،
در سکوت کنار می‌آیند.

آن‌ها فقط افراد مبتلا نیستند؛
آن‌ها شهود زندهٔ شکنندگی انسان‌اند.


اگر دوست داشته باشی با من محمد جعفر ترکان رواندرمانگر وسواس همراه شو تا جهان وسواسی ات را دقیق تر ببینیم

 

 

 

 

 

این مطلب مفید بود؟ (0)(0)
نظرات (0)
20 آذر 1404 - 23:36
بازدید ها: 15

نظرات شما

نظرتون در مورد پست سرزمین نامرئی وسواس؛ جایی که انسان برای قطعیت می‌جنگد چی هست ؟

  • Captcha
لطفا به نکات زیر توجه نمایید :
نظرات شما بعد از بررسی توسط پزشک و تایید نمایش داده می شود.
لطفا از بکار بردن کلمات غیر اخلاقی و به دور از فرهنگ ایرانی - اسلامی خودداری فرمایید.