22
67
خانــم

ازدواج, رابطه جنسی ؟

سلام قضیه اینه ک من اصلا تو فکر ازدواج و آدمش نبودم چند سال پشت کنکور بودم و سر اهمال کاری هیچی قبول نشدم یعنی رشته ای ک مد نظر خودم و خانواده ام باشه نمی آوردم ،عید امستل برام حواستگار اومد از شهر خودمون (شهرمون کوچیکه) بابام خانواده پسر رو میشناخت و از پسرم خوشش میومد، به هر دری زدم ک نمیخوامش قبول نکرد . با مامانش اومد دیدمش ولی باهاش حرف نزدم بازم خوشم نیومد ،من آدم ظاهر بینی ام اگه از کسی خوشم بیاد همون نگاه اول میشینه دلم ولی از این پسر خوشم نیومد ، بازم بابام اصرار کرد خلاصه بدون توجه به نظر من به اونا بله گفتن به اصلاح شیرینی خوردیم درحالیکه کن هنوز یه کلمه با پسره حرف نزده بودم ، از کجا فامیلامون بدون اجازه ما رفتن تحقیق درباره پسره و اومدن گفتن این عیب و ایراد داره گفتن ساده و اسکله بابا ی منم ک یه دعوا با فامیل راه انداخت یه دعوام با خانواده پسره و بهم خورد همه چی ، بعدش هی میگفت ک عصبانی شدم اشتباه کردم بهم زدم از دستمون در رفت ،منکه از بهم خوردن خوشحال بودم ولی بابام همه خانواده رو با کارا و حرفاش تحت فشار قرار داده بود، یه چن روز بعد بهم خوردن خواهر پسره پیام داد ک همه فامیل و شهر از شیرینی خوردن اینا خبر دار شدن الان اگه بهم بزنین میگن ک دختر اینا حتما عیب و ایراد داشته ک بهم خورده بیاین درستش کنیم بابای منم از خدا خواسته قبول کرد ، دوباره بحث کردیم و درآخر بهم گفت میگم پسره بیاد صحبت کنین اگه خوشت نیومد خودت یه چیزی بگو شرطی بزار ک خودشون دیگه نیان ،منم خوشحال شدم ،وقتی به خانواده پسره گفتن بیاد صحبت کنیم گفتن ک مارو مسخره نکنین اگه میخواد بیاد حرف بزنه ک تهش بگه نه ک ما نیایم ، دوباره بابام منو تحت فشار قرار داد ک درستم ک نخوندی و تهش میخوای چیکار کنی .... منم از سر نارضایتی به خودم تلقین کردم ک باید بگم بله ،پسره اومد حرفم زدم حرفاش منطقی بود یعنی بلد بود خوب حرف بزنه جمع کنه همه چی رو ، منم گفتم خوبه دیگه ولی ته دلم اصلا راضی نبودم ، بعد از اون تا روز عقد همش دعا میکردم یه جوری یهم بخوره حتی قبل عقدم کلی گریه کردم ولی فایده نداشت ، خودمو جمع و جور کردم رفتم سر عقد و به زور بله رو گفتم اول از همه ک خونشونو بر خوردشون بعد عقد ک خورد تو ذوقم در ادامه هم ک رفتم خونشون شب اول عقدم بود صبحش یه ذره باهم صحبت کرده بودیم و اینا ، موقع خواب بدون هیچ مقدمی بهم نزدیک شد و بعدم سعی کرد رابطه جنسی از واژن داشته باشه باهام ک من مقاومت کردم و بازم سعی کرد ،تازه همچین چیزی رو تجربه میکردم برام خیلی وحشناک بود وحشتناک ترشم این بود ک بزور میخواست انجام بده صبح اومدم خونمون و شروع کردم به گریه و به مامانم گفتم اونم به بابام گفت ، دوباره یکم جو متشنج شد و خواستن بهم بزنن باز گفتن سه فرصت دیگه بده بهش پسره یکی دو روز بعد با گل اومد و حرف زدیم ک اولش بزاره من یکم به شر ایط ازدواج عادت کنم بعد برع سراغ رابطه ، از اون به بعد یه چن شب ک باهم خوابیدم جز یه سری کارا رابطه نداشتیم ولی من اصلا کنار نمیومدم و در همون حدم خوشم نمیومد ک باهاش باشم هر دفعه هم میگفت نمیخوای بهم اجازه بدی بیشتر پیش بریم ، کم کم به جایی رسیدیم ک گفت من دیگه نمیتونم لااقل از پشت رابطه داشته باشیم ک منم مجبور شدم ، ولی بازم چندشم میشه و بدم میاد ، من کلا زیاد حرف نمیزنم باهاش چون حس میکنم هیچ حرفی ندارم بهش بزنم چون همون اوایل هرچی میگفتم یه جوری جواب میداد میخورد تو ذوقم بیشتر از بدم میومد ، اهل زنگ و تلفنم نیستم پیامم کم میدیم بهم من همون یه شب در هفته دیدن و شنیدن صداش برام قابل تحمل نیس اون انتظار داره ک همش باهم حرف بزنیم یا پیام بدیم اکثرا شروع کننده پیاما یا تلفنا اونه تازه من سعی میکنم سریع تموم کنم چون اصلا حوصله حرفاشو ندارم اصلا حرف زندش برام دلنشین نیست اکثرانم تو صحبتاش درباره رابطه جنسی صحبت میکنه ک من بدم میاد از این کارش ، وقتایی ک برام کادو یا چیزی میخره خوشم نمیاد ، اگه بگه بریم بیرون مرگمه ،اگه بگه میام بریم خونمون شب یا بیاد شب خونمون حس میکنم عزارئیل اومده دنبالم ، هروقت میگه میام انگار آخر دنیاس استرس میگیرم حالم بد میشه ،یکسره هم قهر میکنه تو به من محل نمیدی تو چرا زنگ نمی‌زنی داری از دستم فرار میکنی چمدونم یه هفته مون شد دو هفته من می‌خوام ارضا شم ، الانم ک بعد نه ماه سر همین چیزا. قهر کرده رفته به خانواده اش گفته این سرده با من ،(قبلش به خودم پیام داد ک میگم بیان بهم بزنن ) بعد امروز مادر و خواهرش اومد خونمون ، خواهرش بهم میگه همه همینطورین منم همینطوری بودم باید با هرخواسته ای ک داره راه بیای تا اونم با تو راه بیاد ، من بدم میاد از خودش از اخلاقش از رابطه داشتن باهاش ،اصلا از رابطه جنسی بدم میاد میترسم چندشم میشه ، فکر شم نمیکنم ک حتی با آدم دیگه ای بتونم انجامش بدم ، بر میگرده بهم میگه ک کسی بهتر از من پیدا نمیکنی اگه دنبالشی ، من تو همینم موندم ، الان گیر کردم منو به زور انداختن این وسط نه هیچ راهی ندارم ، نه دلم میخواد تن بدم به اونکارایی ک متنفرم ، از طرف دیگه هی بهم میگن اگه بهم بزنین ک اون پسره راحت زن گیرش میاد تو میمونی اینجام ک شهر کوچیکه فقط پیر مردا میان خواستگاریت.میگن تهشم ک با هرکی باید از همین کارا بکنی ، من اخلاق بابام و میشناسم همیشه هم از همین اخلاقش میترسیدم ک منو به زور شوهربده و کار خودشو کرد الانم میدونم میگه ک تصمیم با خودته اگع من بخوام بهم بزنم همین پسر ازدواج کنه میگه ببین چه زندگی ساخت برا خودش تو چه مرگت بود طلاق گرفتی ، خلاصه حسابی گیر کردم تو این نه ماه همش زجر کشیدم نمیتونمم قول بدم ک درستش کنیم بعدش پسره بیا. هرکار بخواد براش بکنم ،
ترو خدا لااقل یه راهنمایی کلی اینجا بکنین اگه میتونستم برم مشاور ک اینجا حرفا نمیگفتم پس لااقل یه جوابی بدین ک به دردم بخوره

تصویر برای شما قابل نمایش نیست

2 پـاسـخ


  • سلام وقتي دلت با کسي نيست ونميتوني حتي ساعتي تحملش کني چطور ميخواي سالها باهاش زندگي کني ،از اول نبايد قبول ميکردي ،الانم بهتر ازين که فردا ازدواج کني با بچه برگردي،بهتره هم معايب ومحاسنشو کنار هم بگذاري وببيني کدوم بيشتره اگر محاسنش بيشتر بود سعي کن عيباشم بادقت بررسي کني ببيني آيا ميشه عيباشو ناديده گرفت ويا بهش جورديگه اي نگاه کرد گاهي وقتي عينک بدبيني رو برمي‌داريم نگاهمون تغيير ميکنه، مسائل برامون طور ديگه اي ديده ميشه،در هر حال مهمترين کس ، خودتي که بايد براي زندگيت تصميم بگيري در مورد رابطه جنسي هم فکر ميکنم وقتي به نتيجه درست برسي برات قابل حل بشه .

    پاسخ پزشک مناسب بود؟ (1)(0)
  • سلام،حتما به همراه همسرتان مشاوره زوج درماني داشته باشيد

    زوج درماني نوعي مشاوره روانشناسي مي باشد که توسط زوج درمان در مطب انجام مي شود. زوج درمانگر فردي است که داراي مدرک روانشناسي در مقطع کارشناسي ارشد يا دکتري با تجربه باليني مي باشد که به دو فرد درگير در يک رابطه کمک مي کند تا با بينش خودشان رابطه برقرار کنند ، تعارضات را حل کنند و رضايت شان از رابطه را با استفاده از انواع مداخلات درماني که توسط زوج درمانگرها استفاده مي شود بهبود و تقويت کنند . اگر چه روش هاي زوج درمانگرها ممکن است بسته به گرايش نظري زوج درمانگر متفاوت باشد،

    پاسخ پزشک مناسب بود؟ (0)(0)
بازدید : 28 مرتبه
پـرسـش جــدیــد
متخصص روانشناس در تهران

تخصص های پربازدید

دکتر گوارش در تهران
متخصص زنان و زایمان
متخصص ارتوپد
متخصص پوست، مو و زیبایی

سوالات مشابه