چگونگی عبور از مراحل آسیب زای طلاق

چگونگی عبور از مراحل آسیب زای طلاق

عبور از بحران طلاق چگونه است؟  

معتبرترین شاخص آشفتگی زناشویی، طلاق است.این آشفتگی ثابت می کند که زن و شوهر از یکدیگر دلسرد شده و قادر به بخشودن اعمال، افکار و احساسات منفی یکدیگرنیستند و در باور خود چاره ای جز طلاق نمیبینند. بنابراین با این تفاسیر میتوان گفت، طلاق شایعترین جلوه ی تعارض است.

طلاق فرایندی است که با تجربه بحران عاطفی هر دو زوج شروع میشود و با سعی در حل تعارضات زناشویی، از طریق جدایی، با ورود به موقعیتی جدید با نقش ها و سبک زندگی متفاوت خاتمه می یابد

در ادامه درباره ی پیامدهای طلاق بخوانید

پیامدهای طلاق

وقتی سرانجام همسران تصمیم به جدایی می گیرند،هریک از آنان عمیقا از این تصمیم متاثر خواهند شد.از انجایی که احساس فرد ترک کننده با ترک شده متفاوت است(فرد ترک کننده احساس گناه و فرد ترک شده احساس خشم و آزردگی می کند.)تحقیقات نشان می دهد که هر دوی آنان به یک اندازه احساس پریشانی و اندوه می کنند.کوتاهی یا بلندی زندگی مشترک،تفاوتی در این احساسات ایجاد نخواهد کرد.درمانگرانی که با افراد مطلقه سر و کار دارند،دریافته اند که غم و اندوه ناشی از طلاق در ازدواج سه ساله به اندازه ازدواج سی ساله خواهد بود.معمولا دو تا سه سال طول می کشد تا وابستگی و علاقه ی شدیدی میان همسران ایجاد شود و تا وقتی آنان به هم وابسته و علاقه مندند،بهت و انکار ناشی از طلاق و ناکامی شان ، اجتناب ناپذیر خواهد بود.هرگز دونفر تجربه ی یکسانی از طلاق ندارند.با این حال، کارشناسان علوم اجتماعی دریافته اند که مراحل هیجانی طلاق را می توان به وضوح تعریف کرد.

 چهار مرحله ی هیجانی طلاق عبارتند از  

بهت ناشی از طلاق

مسیر پر پیچ و خم هیجانات

هویت یابی

خودگرایی

فرد باید این مراحل را طی کند تا بهبودی کامل برسد.ابتدا غم و اندوه می کند،فقدان همسرش را باور می کند . بعد از این غم ها رها می شود.همانطور که رهایی از غم از دست دادن یکی از عزیزانمان زمان می برد ،التیام غم جدایی همسر نیز مدتی طول می کشد. مهمترین نکته ای که باید در مورد مراحل هیجانی طلاق بدانید،این است که همه این مراحل را طی می کنند.پس از طلاق ،بارها احساس تنهایی می کنید.گاهی فکر می کنید اشتباه بزرگی مرتکب شده اید و مجبورید این درد را تحمل کنید واقعیت این است که افراد بسیاری پس از طلاق چنین احساسی داشته اند،اما تحمل کرده و به زندگیشان ادامه داده اند.

بهت ناشی از طلاق

وقتی سرانجام همسران از هم جدا می شوند ،ممکن است احساس آسودگی خاطر،کرختی یا وحشت کنند.همسران زمانی احساس آسودگی خاطر می کنند که مراحل طلاقشان بیش از حد معمول طول کشیده باشد.در مورد اغلب افراد،بهت ناشی از طلاق،بعد از چند هفته ،به کرختی و انکار تبدیل می شود.گاهی به نفع شماست که احساس کرختی کنید ،زیرا دست کم هیجانات منفی تان کاهش می یابند.رایج ترین واکنش فرد بعد از جدایی ،وحشت ناگهانی از طرد شدن و تنهایی است.درست مانند کودکی که در سوپر مارکت مادرش را گم می کند. گرچه وحشت جدایی به اشکال مختلف بروز می کند،اغلب افراد آن را به شکل دلواپسی یا نگرانی تجربه می کنند.آنان از نظر جسمی و روحی شکننده می شوند و به دشواری می توانند بر کارهای پیچده شان تمرکز کنند؛اختلال خواب،تغییر در اشتها،خشم و عصبانیت ناگهانی از پیامدهای بهت ناشی از طلاق است.بهت ناشی از جدایی ممکن است چند روز  یا چند ماه طول بکشد .خوشبختانه احساس تنش و اضطراب دایمی نیست .بعد از بی حسی و کرختی ناشی از طلاق ، فرد احساس امنیت و آرامش می کند و حس خوشبینی و هیجان آغاز زندگی جدید با شادی و مسرت او همراه خواهد بود و تمام ناامنی هایش را از بین خواهد برد.اما این شادی و خوشبینی گذراست و بار دیگر بی قراری و پریشانی به سراغش خواهد آمد. اضطراب و کرختی و بعد احساس شعف و شادی ناگهانی ،همه طبیعی هستند و بخشی از فرایند بهبودی و التیام غم محسوب می شوند.بزرگترین خطر در این مرحله گیر افتادن در مرحله ی کرختی و انکار است.کنج عزلت و احساس کرختی ،به عنوان پناهگاهی امن برای فرد تلقی می شود ،زیرا احساس می کند گوشه گیری بهتر از جنگیدن و کشمکش با ترس ها و احساسات منفی اش است

مسیر پر پیچ و خم هیجانات

در این مرحله فرد دایم از شاخه ای به شاخه ی دیگر می پرد و احساسات مختلفی را تجربه می کند . هر تغییری اضطراب زاست و بعد از طلاق ،افراد با تغییرات بی شماری مواجه می شوند.در مضیقه ی مالی قرار میگیرند،ارتباطشان با بعضی دوستان قطع می شود و باید بدون حمایت همسرشان به زندگی ادامه دهند.سخت ترین این تغییرات، تغییر هویت فرد است.هویت افراد مطلقه دستخوش تغییرات بسیاری می شود.مرد به جای اینکه مدیر خانه باشد،خود را در خانه ای کوچک می یابد که فرزندانش دوبار در ماه با آنجا می آیند تا او را ببینند. زن به جای آنکه از زناشویی و انجام کارهای خانه لذت ببرد،خود را زنی بیوه و مطلقه می یابد.

مرور خاطرات

مرور خاطرات بخش اعظم دوران غم و اندوه است.فرد گذشته ی خود را مرور می کند و نگاهی به زندگی زناشویی اش می اندازد تا دریابد چه کسی مقصر است و او می توانست چه رفتار متفاوتی داشته باشد. با مرور خاطرات ،لحظات خوب و به یادماندنی و غم از دست دادن رابطه ی خوب و صمیمانه اش ، از نظرش می گذرد فرایند مرور خاطرات معمولا ماه ها طول می کشد.اما این کار به فردکمک می کند تا زود تر از احساس اندوه و کرختی بیرون بیاید ؛در غیر این صورت ممکن است مدت ها در این وضعیت بماند.احساس گناه و ناکامی ، خشم و گم گشتگی بخشی از دوران غم و اندوه به شمار می روند.افراد اغلب انتظار دارند که با مرور خاطراتشان، به نتیجه ی نهایی برسند.هرچند نتیجه ای که معمولا حاصل می شود، این است که خود را از شر گذشته و خاطرات خلاص می کنند.فرد با مرور خاطراتش ،به بینش و آگاهی اندکی دست می یابد، اما به جای آن که به درک عمیق تری برسد،اغلب برای او همه چیز به همان شکل اولش باقی می ماند.گاهی با مرور خاطراتش ،به سرزنش خود میپردازد که لزوما کار بدی نسیت.او خود را سرزنش می کند تا از انتقادات دیگران مصون بماند. این کار به او کمک می کند تا با نگاهی واقع گرایانه به سهم خود در این شکسن بنگرد.سرزنش کردن خود زمانی نادرست است که به پایین آمدن عزت نفس و گرفتار شدن در دام افسردگی منجر شود.

تنهایی  

در مسیر پر پیچ و خم هیجانات بعد از طلاق ، گاهی فرد احساس تنهایی می کند.وقتی روابط اجتماعی اش را حفظ می کند،افسرده می شود و وقتی کنج عزلت را بر می گزیند افسرده تر می شود و افسردگی ،او را به انزوای بیشتری سوق می دهد.بسیاری از همسرانی که به تازگی از هم جدا شده اند ،بخش اعظم وقت خود را به اندیشیدن درباره ی همسر سابقشان اختصاص می دهند و افسوس فرصت های از دست رفته اشان را می خورند. دنیای جدید،در مقایسه با دنیای قبلی آنان، پوچ و تو خالی است.زندگی روزمره شان تکراری و بی مفهوم است.بعضی از افراد در انزوای خود ،بیش از حد منفعل می شوند.خانه نشین می شوند و به صدای روشن و خاموش شدن یخچال گوش می دهند.روزنامه میخوانند،اما افکارشان جای دیگر است.بی هدف در خانه راه می روند .هیچ چیزی نظرشان را جلب نمی کند.برخی دیگر از افراد ،در تنهایی خود ،فعال هستند و خود را با چیزی سرگرم می کنند.آنان مدتی طولانی در خیابان ها رانندگی می کنند و ناگهان خود را مقابل خانه ی همسر سابق می یابند.به رستوران هابی می روند که سابقا آنجا غذا می خوردند،از مغازه های محل قبلی شان خرید می کنند و روزهای گرم و افتابی را به یاد می اورند که در ساحل دریا قدم می زدند.در مواجهه با افراد مجرد حس تنهایی شدت می گیرد.احساس تنهایی و دلتنگی با حرف های نا امیدانه افزایش می یابد.

افکار دیرینه   

اضطراب و پریشانی ،سبب ظهور مجدد افکار دیرینه می شود.احساس بی ارزش بودن ،از نخستین احساساتی است که بروز می کند.همانطور که در کودکی،وقتی بزرگترها در موررد سرنوشت فرد تصمیم میگیرند و کودک احساس درماندگی می کرد،اکنون این حس به همراه خشم ناامیدی،باردیگر سر بر می آورد.فرد احساس می کند کنترل زندگیش را از دست داده  و در مقابل اعضای خانواده و دوستانی که سعی دارند کمکش کنند،جبهه می گیرد.بعضی از افراد به شدت احساس نا امنی می کنند. می ترسند نتوانند تنها زندگی کنند و مراقب خود باشندترس و وحشت تمام وجودشان را فرا می گیرد،ترسی که یاد آور نخستین روزهایی است که خانه را ترک کردند،یا حتی روزی که برای نخستین بار به مهدکودک رفتند.وقت اضطراب  و پریشانی طبیعی است که افکار و احساست گذشته دوباره به سراغ شان بیایند.اما به تدریج که خود را با زندگی جدید وفق می دهند،این احساسات نیز از بین میرود.مهمترین چیز این است که به زندگیش تحمیل شده است.

رضایت و خوشحالی گذرا

در مرحله ی بهت ناشی از طلاق ،ممکن است فرد مدتی احساس رضایت و خوشحالی کند.ناگهان احساس می کند گویی در راس دنیا قرار دارد، زندگی در انتظار اوست و آزاد است تا هرکاری دوست دارد انجام دهد.اما این خوشحالی فقط چند ساعت طول می کشد و وقتی بار دیگر دستخوش هیجانات منفی بعد از طلاق می شود یا احساس تنهایی یا خشم می کند،این لحظات شکننده به نظر میرسدوفرد بینهایت احساس نا امیدی میکند..

خطرات هیجانات پیچیده

هیجانات پیچیده ی فرد بعد از طلاق ،همان اضطراب و پریشانی بیش از حد است و افرادی که تسلیم این احساسات می شوند،در معرض حوادث و بیماری های بسیاری قرار خواهند گرفت.وقتی تمام توجه فرد به مشاجرات و نزاع های گدشته اش است،به آسانی با اتوموبیلش تصادف می کند.وقتی بخش اعظم انرژی خود را صرف نگرانی ،اندوه و خشم می کند،طبیعی است که سریع تر بیمار می شود.اضطراب و نگرانی ،از توان و انرژی بدن می کاهد و احتمال ابتلا به بیماری های عفونی را افزایش می دهد

عادت های هیجانی 

وقتی فرد غلیان احساسات را در درون خود می یابد،بزرگترین خطری که تهدیدش می کند،این است که به داشتن چنین احساساتی عادت می کند.بسیاری از افراد در این مرحله به شدت احساس پوچی می کنند

هویت یابی

مرحله ی غلیان احساس چند ماه یا یکسال طول می کشد.وقتی فرد این مرحله را سپری می کند،احساساتش ثبات بیش تری می یابند.وقتی خاطره ای شیرین را به یاد می آورد،چند قطره اشک می ریزد،اما بلافاصله به خود می آیا دیگر احساس پریشانی و گناه نمی کند و راحت تر می تواند احساس گناهش را تحمل کند.یکی از پیامدهای کاهش درد و رنج این است که فرد می تواند راحت تر زندگی جدیدش توجه کند.این مرحله هویت یابی،همان بلوغ ثانویه فرد است. گویی فرد بار دیگر 14 ساله شده است.احساس می کند سرشاز از انرژی و ماجرا جویی است و به دوستان و حمایتشان نیاز دارد.فرد سایر علایم بلوغ را نیز تجربه می کند؛در جمع افراد بیش تر احساس کم رویی و انزوا می کند؛اغلب اوقات تنهاست و ناگهان احساس می کند کمدی بهتر یا ماشینی زیباتر می خواهد.این خودشیفتگی برای رهایی از هیجانات پیچیده ضروری است.بسیاری از افراد در مرحله ی هویت یابی ،وقتی بار دیگر طعم زندگی را می چشند،با علایق جدیدی روبرو می شوند.وقتی فرد خود را گرفتار نمی بیند و به رشد و سازندگی می پیردازد،احساس قدرت می کند،از مسئولیت ها والزامات سابق رها می شود و می تواند به دنبال علایقش برود و از زندگی لذت ببرد

خطر هویت یابی

بزرگترین مشکل هویت یابی،خطر غرق شدن در بلوغ ثانویه است.بعضی از افراد آن قدر غرق دنیای پهناور می شوند که دیگر نمیتوانند به فرد دیگر یا به شغل شان متعهد باشند.آنان تا ابد نوجوانانی باقی می مانند که قبول  مسئولیت و تعهد را همچون بندگی و اسارت می پندارند

خودگرایی

وقتی فرد هویت جدیدی برای خود کسب می کند،احساس قدرت می کند،گویی آزمون سختی را از سر گذرانده است.حالا وقت آن است که از اتفاقاتی که برایش افتاده نتیجه گیری کند.طبیعی است که هنوز به همسر سابقش فکر کند و غمگین باشد،اما در مرحله ی خودگرایی،غم و اندوه برطرف می شود.سرانجام اتفاقات گذشته تا حدود زیادی فراموش می شود.گاهی وجود فرد سرشار از غم می شود،اما به جای آنکه احساس درماندگی کند،با احساسش کنار می آید.گاهی خشمگین می شود،اما دیگر کسی را سرزنش نمی کند.خودگرایی یعنی زندگی را مطابق با شخصیت فعلی ساختن. طلاق فرصتی است که تا فرد  کارهای جدید انجام دهد،تجربیات جدید کسب کند و در روابط جدید خود را بازشناسد.انتخاب های جدید از آگاهی جدید نسبت به خود و نیازها نشئت می گیرد..

در پایان به این نکته اشاره میکنم که مراجعه به رواندرمانگرا و دریافت کمک تخصصی از او میتواند شما را به سلامت از آسیب های طلاق عبور دهد تا بتوانید زندگی نو با تجربه های زیسته ی مطلوب برای خود فراهم کنید.

 

این مطلب مفید بود؟ (0)(0)
نظرات (0)
4 خرداد 1403 - 1:24
بازدید ها: 47
مطالب پیشنهادی

نظرات شما

نظرتون در مورد پست چگونگی عبور از مراحل آسیب زای طلاق چی هست ؟

  • Captcha
لطفا به نکات زیر توجه نمایید :
نظرات شما بعد از بررسی توسط پزشک و تایید نمایش داده می شود.
لطفا از بکار بردن کلمات غیر اخلاقی و به دور از فرهنگ ایرانی - اسلامی خودداری فرمایید.