وسواس بویایی که فکر نیست اما رهایت نمیکند

وسواس بویایی که فکر نیست اما رهایت نمیکند

دسته بندی : وسواس

همیشه تصور می‌کردم وسواس یعنی فکری که می‌آید و نمی‌رود؛ جمله‌ای مزاحم، تصویری ناخواسته، یا ترسی که مدام خود را تکرار می‌کند. اما وسواس بویایی این تصور را به‌هم می‌ریزد. این‌جا، مسئله «فکر» نیست؛ بدن است که چیزی را تجربه می‌کند، بی‌آنکه بتوان آن را به گزاره‌ای روشن ترجمه کرد. بویی هست، یا دست‌کم چنین احساس می‌شود، و همین کافی است تا جهان به مکانی تهدیدآمیز بدل شود.

همیشه تصور می‌کردم وسواس یعنی فکری که می‌آید و نمی‌رود؛ جمله‌ای مزاحم، تصویری ناخواسته، یا ترسی که مدام خود را تکرار می‌کند. اما وسواس بویایی این تصور را به‌هم می‌ریزد. این‌جا، مسئله «فکر» نیست؛ بدن است که چیزی را تجربه می‌کند، بی‌آنکه بتوان آن را به گزاره‌ای روشن ترجمه کرد. بویی هست، یا دست‌کم چنین احساس می‌شود، و همین کافی است تا جهان به مکانی تهدیدآمیز بدل شود.

مقاله‌ای که درباره‌ی وسواس‌های بویایی در اختلال وسواس فکری–عملی خواندم، مرا وادار کرد دوباره از خودم بپرسم: مرز میان ذهن و بدن کجاست؟ اگر وسواس بویایی از نظر پدیدارشناختی تفاوتی با وسواس‌های «معمول» ندارد، پس چرا تا این حد نادیده گرفته شده است؟ شاید چون ما هنوز عادت داریم روان را فقط در قلمرو فکر جست‌وجو کنیم.

آنچه تکان‌دهنده است، این است که وسواس بویایی الزاماً به بوی بدن خود فرد محدود نمی‌شود. بوی آلودگی، فساد، گاز، مواد شیمیایی، یا حتی بوهایی نامشخص و غیرقابل‌نام‌گذاری می‌توانند موضوع وسواس باشند. این تنوع نشان می‌دهد که مسئله، صرفاً شرم اجتماعی یا خودتصویری منفی نیست؛ بلکه حس بویایی به‌مثابه‌ی کانالی برای اضطراب وسواسی عمل می‌کند.

این بوها رنج‌آورند، نه فقط به این دلیل که آزاردهنده‌اند، بلکه چون فرد را وارد چرخه‌ای از اجبار می‌کنند: شستن، بررسی‌کردن، بوکشیدن، اطمینان‌طلبی. درست همان منطق وسواس‌های دیگر، اما با ماده‌ای متفاوت. این تجربه، مرا به این فکر می‌اندازد که شاید آنچه وسواس را وسواس می‌کند، محتوایش نیست، بلکه شیوه‌ی چسبیدن آن به تجربه‌ی زیسته است.

نکته‌ی مهم مقاله این است که وسواس‌های بویایی نشانه‌ی اختلال در محتوای فکر یا هذیان نیستند. آن‌ها نه باورند، نه تفسیر؛ بلکه تجربه‌هایی حسی‌اند که بی‌اجازه وارد می‌شوند. این تمایز ظریف، اما تعیین‌کننده است. اگر وسواس را فقط به‌عنوان فکر تعریف کنیم، این پدیده‌ها همیشه در حاشیه می‌مانند. شاید وقت آن رسیده که تعریف وسواس را گسترش دهیم و بدنِ حساس را نیز در مرکز آن قرار دهیم.

از سوی دیگر، ارتباط وسواس‌های بویایی با وسواس‌های آلودگی، تفکر جادویی و رفتارهای خرافی، تصویری عمیق‌تر ارائه می‌دهد: جهانی که در آن مرز میان علت و معلول سست شده و حس‌ها بارِ معناییِ اغراق‌شده‌ای پیدا کرده‌اند. در چنین جهانی، بو فقط بو نیست؛ نشانه است، تهدید است، پیش‌آگهی فاجعه است.

افزایش خصومت و تکانشگری شناختی در افراد دارای وسواس بویایی نیز قابل تأمل است. شاید وقتی تجربه‌ای چنین بدنی و غیرقابل‌کنترل باشد، ذهن واکنشی دفاعی نشان می‌دهد؛ خشم، بی‌قراری، و تصمیم‌های شتاب‌زده. این‌جا وسواس فقط رنج درونی نیست؛ بر شیوه‌ی بودن با دیگران نیز اثر می‌گذارد.

در نهایت، ایده‌ی اعتبارسنجی پرسشنامه‌ی وسواس‌های بویایی برای من فقط یک پیشنهاد روش‌شناختی نیست؛ نشانه‌ی به‌رسمیت‌شناختن تجربه‌ای است که سال‌ها در سایه مانده. اگر بتوان این تجربه را دقیق‌تر سنجید، شاید بتوان آن را بهتر فهمید، و اگر بهتر فهمیده شود، شاید راهی برای رهایی گشوده شود.

وسواس‌های بویایی شاید «مشکل روان‌پاتولوژیک ضعیفی» به نظر برسند، اما ضعف آن‌ها فریبنده است. آن‌ها در لایه‌ای خاموش، پیشازبانی و بدنی عمل می‌کنند؛ جایی که تشخیص، توصیف و درمان دشوارتر است. شاید همین سکوت است که آن‌ها را شایسته‌ی توجه بیشتر می‌کند.

گاهی یک بو، بیش از هزار فکر، می‌تواند جهان را از جا بکند.

من محمد جعفر ترکان رواندرمانگر اینجا هستم تا دنیای وسواسی تو را با هم ببنیم توصیف کنیم و برای درمانش اقدام کنیم

این مطلب مفید بود؟ (0)(0)
نظرات (0)
26 آذر 1404 - 9:49
بازدید ها: 10

نظرات شما

نظرتون در مورد پست وسواس بویایی که فکر نیست اما رهایت نمیکند چی هست ؟

  • Captcha
لطفا به نکات زیر توجه نمایید :
نظرات شما بعد از بررسی توسط پزشک و تایید نمایش داده می شود.
لطفا از بکار بردن کلمات غیر اخلاقی و به دور از فرهنگ ایرانی - اسلامی خودداری فرمایید.