زبان از اساسی ترین ابزار بیان اندیشه هاست. علاوه بر آن وسیلهای همگانی و جهانی است. هر جامعۀ بشری برای خود زبانی دارد و هر کس که از سطح هوشی بهنجار برخورد دار باشد زبان مادری خود را فرا میگیرد، و به راحتی به آن زبان سخن میگوید. طبیعی بودن زبان گاه این فکر را در ذهن بر میانگیزد که اصولا زبان نیازی به تبیین ندارد. اما چنین تصوری بسیار نابجاست. چون تقریباً هر آدمی میتواند نظام زبانی بسیار پیچیدهایی را فرا گیرد و به کار ببرد. چرایی این پدیده یکی از معماهای بنیادی در روان شناسی است.
برای اینکه بتوانیم در مورد استفادۀ مؤثر این ابزار صحبت کنیم لازم است فرایند آموزش آن نگاهی بیندازیم. مطالب بیشتری در این مورد ارائه خواهد شد:
زبان دارای دو وجه تولید زبان و فهم زبان است. تولید زبان با پیدایش یک اندیشۀ گزارهای آغاز میشود که به نحوی به صورت جمله در میآید و سرانجام در قالب اصوات بیان میشود. فهمیدن زبان با شنیدن اصواتی آغاز میشود که ما به آن قالب میدهیم. با ترکیب واژهها جمله میسازیم و به نحوی این جمله را استخراج میکنیم. کودک در کار زبان آموزی با تکالیف سنگینی روبروست. کودک باید بر تمام سطوح زبان تسلط یابد. به این معنی که نه تنها باید اصوات گفتار را فرا گیرد، بلکه باید یاد بگیرد چگونه با ترکیب آنها هزاران واژه بسازد و چگونه با ترکیب این واژهها جملههایی برای بیان اندیشههایش بیافریند. شگفت آنکه بخش عمدۀ این یادگیری در تمامی فرهنگ ها و تقریباً در همۀ کودکان ظرف چهار تا پنج سال حاصل میشود.
نوزاد انسان به جز گریه قادر به تولید صداهای دیگر نیست. او در 2 تا 3 ماهگی شروع به غان و غون(cooing) می کند. در فواصل بین 3 تا 6 ماهگی برخی صداها (الف،ب،کاف،میم)را تکرار می کند(babbling). مکانیزم های تولید اصوات و قواعد زبان از حدود 6 ماهگی آغاز به کار می کند. در پایان سال اول از ترکیب چند سیلاب می تواند صداهای بیشتری تولید کند. تمام صداهایی که کودک قبل از یکسالگی تولید می کند مقدمه ای برای حرف زدن در آینده است. در حدود 10 تا 18 ماهگی اولین کلمات خود را ادا می کند. بعد از دو سالگی جمله های دو کلمه ای به کار می برد. در پنج سالگی به طور متوسط در هر جمله شش کلمه به کار می برد. البته بین کودکان برای رسیدن به یک سطح خاصی از رشد گفتار و زبان تفاوت های زیادی وجود دارد. اولین جمله های کودک یک کلمهای است و گفتن کلمۀ " بابا" از طرف کودک ممکن است به معنی بابا مرا بگیر! باشد. در حدود دو سالگی کودک میتواند جملههای کوتاه دو کلمهای و سه کلمهای را ادا کند. این گونه جمله سازی ها به جملات تلگرافی معروفاند. کودک مرتباً کلمههای بیشتری را یاد میگیرد و تمایل به ارتباط با دیگران در او افزایش مییابد. کودک در حدود 30 ماهگی 300 تا 400 کلمه میداند. در سه سالگی مقدار زیادی از زبان را در نتیجۀ تقلید و تکرار فراوان میفهمد و حرف میزند و گنجینۀ لغات او سریعاً افزایش مییابد. تحقیقات نشان میدهد که به طور کلی دخترها در رشد زبان یکی دو ماه از پسرها جلوترند. برای کودکانی که تا هیجده ماهگی هنوز زبان باز نکرده و ارتباطی با اطرافیان و محیط برقرار نکرده باشند و یا تا 24 ماهگی کلمهای نگفته و دلیل واضحی نیز برای حرف نزدن او در دست نباشد باید چارهای اندیشید. زیرا با توجه به دورههای حساس رشد اگر کودک به موقع زبان باز نکند عقب ماندگیهای غیر قابل جبران به وجود خواهد آمد. سال دوم زندگی برای رشد گویایی کودک از اهمیت ویژهای برخوردار است. نخستین ماه های زندگی دورۀ حساس و سرنوشت سازی است که طی آن واج های زبان مادری آموخته می شوند.
نظرات شما
نظرتون در مورد پست رشد زبان چی هست ؟