زندگی انسانها با مسائل وجودی یا همان اگزیستانسیال گره خورده است. این مسائل شامل پرسشهایی درباره معنای زندگی، هویت فردی، مرگ، آزادی، تنهایی و انتخابهای اخلاقی است که هر فرد در طول زندگی با آنها مواجه میشود. در فلسفه اگزیستانسیالیسم، این باور وجود دارد که انسانها باید با این مسائل به شکلی اصیل روبرو شوند و خودشان معنای زندگیشان را تعیین کنند.
در این میان، روابط زناشویی یکی از اصلیترین حوزههایی است که این پرسشهای وجودی در آن به شدت خود را نشان میدهند. انتخاب شریک زندگی، وفاداری به او، و مواجهه با مشکلات و چالشهای زندگی مشترک، همگی از جنبههای مهم زندگی اگزیستانسیال انسان هستند. خیانت زناشویی بهعنوان نقض یکی از مهمترین پیمانهای انسانی، اغلب ناشی از بحرانهای وجودی و احساسات پیچیدهای است که فرد در مواجهه با آنها قرار میگیرد.
مقالهای که در دست داریم، به بررسی پدیدارشناسی خیانت زناشویی میپردازد و با رویکردی علمی و تفسیری، به تحلیل تجربیات، دلایل و پیامدهای این پدیده از دیدگاه اگزیستانسیال میپردازد. این پژوهش بر این نکته تأکید دارد که خیانت زناشویی نه فقط یک اقدام عملی، بلکه بهعنوان یک تجربه عمیقاً وجودی قابل بررسی است. در ادامه، به تحلیل این موضوع خواهیم پرداخت و خواهیم دید که چگونه مسائل وجودی میتوانند زمینهساز خیانت زناشویی شوند
تعریف و مفهوم خیانت زناشویی
خیانت زناشویی به معنای نقض تعهدات و پیمانهای مشترکی است که بین زوجین وجود دارد. این نقض میتواند بهصورت عاطفی یا جنسی باشد و بسته به نوع رابطه و فرهنگ جامعه، دامنهی آن متفاوت است. در بسیاری از جوامع، خیانت زناشویی نه تنها به معنای پایان یک رابطه بلکه به معنای خیانت به ارزشها و اصول بنیادین زندگی مشترک است.
دلایل خیانت زناشویی
بر اساس تجربیات افراد خیانت کار ، خیانت زناشویی میتواند به دلایل مختلفی صورت گیرد که مهمترین آنها عبارتاند از:
فرار از تفکر
درنگ گریزی اولین بحران وجودی خیانت کار است که توام با چهار بعد آن (فراغت گریزی، غرق شدن در روزمرگی، هراس از سکوت و هراس از وقفه) در جریان تحلیل گفته های مصاحبه شوندگان مورد شناسایی قرار گرفت. افراد خیانت کار افرادی درنگ گریز بودند، تمایلی به تعقل درباره کرده های خویش مخصوصاً روابط فرازناشویی نداشتند، از مواجهه با آن افراد یا موقعیت هایی اجتناب می کردند که به نحوی آن ها را از رابطه ای که ایجاد کرده اند و همچنین تعهد زناشویی که فراموش کرده اند آگاه می کرد. آن ها همچنین با غرق کردن خویش در فعالیت ها و برنامه های مختلف، فرصت اندیشیدن به خیانت زناشویی را از خود سلب می کردند باشد. آگاهی از این واقعیت که آزادانه در مسیر تعاملی مخرب گام برداشته اند و خود انتخاب گر آن هستند، سبب ایجاد حسی از اضطراب و تنش در این افراد می شود و لذت موقتی و پوشالی چنین تعاملی را در آن ها نابود می سازد.
گریز از تنهایی وجودی: تنهایی وجودی یعنی اینکه انسان در نهایت همواره تنهاست تنها به دنیا می آید و تنها میمیرد برخی به دلیل این احساس تنهایی و بیگانگی و آسیب خوردن از این تنهایی همیشگی که از آن در هرصورت گریزی نیست در زندگی مشترک، به خیانت روی میآورند. این افراد به دنبال پر کردن یک خلأ عاطفی و وجودی هستند که در زندگی روزمره خود احساس میکنند.
عشق توخالی: عشق توخالی و میل محور، توام با چهار بعد آن (بی احساسی، دروغگویی و بازیگری عاطفی، هرزگی یا بی بند و باری جنسی، تعاملات ماشینی و جهان بینی شیءمحور) بحران وجودی دیگری است که فرد هرگونه عشق را بی معنا می دانستند و یا اینکه عشق را با بی بندوباری و روابط گذرا اشتباه گرفته بودند. این افراد تأکید دارند که عشق محدود به زندگی زناشویی نیست؛ بلکه می تواند در قالب روابطی دیگر نیز تجربه شود. چنین باوری آن ها را به سمت روابط ماشینی و شیءمحور سوق داده بود که تنها کارکرد آن ارضای نیازهای جنسی بود و بس .
پوچی گریزی: نیز بحران وجودی افراد خیانت کاراست که ، توام با سه بعد آن (عشق جویی غیرارزشی و مرضی، غرقگی در معانی میل محور و غوطه وری درروزمرگی) مورد شناسایی قرار گرفت. حس عمیق پوچی و احساس بی معنایی پنهان، از خصیصه های اصلی این افراداست . افراد خیانت کار با اینکه تأکید داشتند که زندگی پر از معنایی دارند ولی معنای مدنظرشان غرق شدن در امیال جنسی و روابط گذرا بود. این گروه از افراد نه تنها در امیال جنسی غرق شده بودند و چنین امیالی را نوعی معنا تلقی می کردند، به خوبی آگاه بودند که درحال فریب خود هستند و ولی از درنگ وتعمق در آن سر باز می زدندد.
:تغییرات ارزشی
افرادخیانت کار تأکید داشتند که پای بندی به ارزش های دست و پاگیر قدیمی نوعی عقب ماندگی است، ارزش زمانی ارزش است که خود فرد در ایجاد آن نقش داشته باشد و زمانی که پیرو سنت باشی درواقع در نوعی معمولی بودن خود را غرق کرده ای و با قراردادن خود در چرخه تکرار، فرصت پیشرفت را از خویشتن سلب می کند.
پیامدهای خیانت زناشویی
خیانت زناشویی تأثیرات مخربی بر فرد خیانتکار، همسر وی و رابطه زناشویی دارد. در میان این پیامدها میتوان به موارد زیر اشاره کرد
-
ازخودبیگانگی وجودی: مردانی که خیانت میکنند، پس از آن با نوعی از خودبیگانگی و بحران هویت مواجه میشوند. این افراد ممکن است احساس کنند که به ارزشها وا اصول خود خیانت کردهاند و در نتیجه، با یک بحران اخلاقی و روانی دست و پنجه نرم کنند.
-
افزایش تنش و اضطراب: خیانت زناشویی میتواند منجر به افزایش استرس و اضطراب در زندگی روزمره شود. احساس گناه، ترس از افشا شدن و نگرانی از پیامدهای احتمالی، فشارهای روانی زیادی را به همراه داردد
-
آسیب به رابطه زناشویی: خیانت معمولاً منجر به کاهش اعتماد و در نهایت فروپاشی رابطه میشود. حتی اگر زوجین تصمیم به ادامه زندگی مشترک بگیرند، بازسازی اعتماد از دست رفته، کار بسیار دشواری است .
راهکارهای پیشگیری و بهبود
برای کاهش احتمال وقوع خیانت زناشویی و بهبود روابط، پژوهشگران پیشنهاداتی ارائه کردهاند. مهمترین این راهکارها عبارتاند از:
-
افزایش بینش فردی: افزایش آگاهی فرد نسبت به احساسات و نیازهای خود و همسرش میتواند نقش مهمی در پیشگیری از خیانت داشته باشد. وقتی افراد به درک عمیقتری از خود و نیازهای وجودیشان دست یابند، تمایل به خیانت کاهش مییابدد.
-
تقویت ارتباط مؤثر: برقراری ارتباط صادقانه و باز بین زوجین، باعث میشود که آنها مشکلات و نیازهای خود را بهتر درک کنند و به جای دور شدن از یکدیگر، به هم نزدیکتر شوندد.
-
مشاوره و حمایت روانی: در مواردی که رابطه دچار مشکل شده است، استفاده از خدمات مشاوره و حمایتهای روانی میتواند کمک بزرگی باشد. مشاوران میتوانند به زوجین کمک کنند تا مشکلات خود را شناسایی و راهکارهای مناسبی برای حل آنها پیدا کنند.
نظرات شما
نظرتون در مورد پست پدیدارشناسی خیانت زناشویی نگاهی به دلایل و پیامدها چی هست ؟