همان‌طور که بزرگ می‏شدم، شاهد نگاه‏ها و حرف‏های تأییدآمیز پدر و مادرم در مورد ظاهرم بودم. مادرم همیشه می‏گفت دختر زیبایی هستم (و اگرچه نوجوانان هم‏سن‏و‏سال من به سوراخ کردن گوش و بدن، تتو و رنگ مو علاقه داشتند، من احساس می‌کردم بدون اینها هم زیبا هستم). آنها هردو معمولاً دربارۀ این حرف می‏زدند که من و برادرهایم چقدر خوش‌شانسیم که لاغریم.

12 بهمن 1400 - 21:44
بازدید ها: 98