چطور از روانشناسی تبلیغات در زمان رکود اقتصادی استفاده کنیم؟

درنظر اول رکود اقتصادی عبارت است از پیدا شدن  «اضافه تولید»، یعنی پرشدن بازار از کالاهایی که مشتری ندارد. وقتی در بازار مشتری نباشد و کالاها فروش نرود طبعا تولید کالاها نیز کاهش یافته و متوقف می شود و به دنبال آن تعطیلی کارخانه ها و بیکاری وسیع و میلیونی کارگران پیش می آید که به نوبه خود فروش کالاها را باز هم دشوارتر می کند. در این شرایط مهلک اقتصادی، به راستی تبلیغات درست، یک جادو است.

امروزه روانشناسی تبلیغات آنقدر اهمیت یافته است که برندهای بزرگ، بخشی از درآمد سالانه شان را به تبلیغات اختصاص می دهند، اما این اصول تقریبا در همه جای دنیا ثابت است، چرا که واکنش مشتریان به تبلیغاتی که کنجکاوی آنها را تحریک می کند از گذشته تا به امروز، تغییر چندانی نکرده است.

امروزه با پیشرفت علم تبلیغات، پیام پنهانی در ظاهر آراسته تعبیه می شود که از خلال آن خرید کالای مورد نظر با ظرایف روانشناختی همراه است. ترسیم دنیای شیرین و تمام شدن غم  و غصه ها، به اتمام رسیدن روزمرگی با خرید کالای موردنظر، دستیابی به تشخص و اعتبار و دستیابی به موقعیت اجتماعی برتر، از پیام های پنهانی است که روان شناسان تبلیغات در نگارش سناریوی یک کار تبلیغی مدنظر قرار می دهند.

برای شناسایی تاکتیک مناسب برای بازاریابی و تبلیغات در دوران رکود بسیار مهم است که بدانیم مصرف کننده ها چگونه اولویت های شان را دوباره ارزیابی می کنند، چگونه دوباره بودجه خود را تقسیم می کنند، چگونه از یک برند به برند دیگر تمایل پیدا می کنند و چگونه ارزش های شان را دوباره تعریف می کنند. آشنایی با اصول روان شناسی تبلیغات بر نحوه قضاوت درباره کالاها و اجناس براساس تبلیغاتی که از آنها می شود، اثر گذار است.

در این مقاله  خوانندگان با پنج روش هوشمندانه آشنا می شوند که طراحان تبلیغات از روان شناسی برای جذب مشتری استفاده می کنند. طراحان تبلیغات، این استادان روان شناسی کاربردی، همیشه به دنبال روش های جدیدی برای جلب علاقه  و ترغیب مشتریان هستند. روش های ایجاد انگیزه و هیجان در برابر منطق، عناصر تشکیل دهنده پیام تبلیغاتی و کنترل افکار و اعتقادات مشتریان است که می تواند با استفاده از عواملی که در مقاله حاضر مطرح می شود، میسر شود.

1- بهرمندی از نیمکره چپ مغز

ما در دنیای راست دست ها زندگی می کنیم درحالی که نیمکره چپ مغز حاکم است. به طور اتومات عادت داریم به سمت راست توجه بیشتری داشته باشیم و موقع قدم زدن تمایل داریم با فرد سمت راست تعامل بیشتری کنیم. در فروشگاه ها معمولا کالاهای رایج تر و اقلام گران تر، سمت راست و کالاهای نه چندان رایج و محصولات به حراج گذاشته شده، سمت چپ هستند. طراحان تبلیغات از این شناخت استفاده می کنند و اقلام مورد نظر را در دست راست مدل های تبلیغاتی قرار می دهند. در مورد صفحات وب سایت ها هم همین است. از نظر ما، سمت راست صفحه قابل اطمینان تر است و به تبلیغاتی اعتماد می کنیم که در بالاترین نقطه از سمت راست صفحه قرار دارند. به همین دلیل، هم گوگل و هم فیس بوک، ستون سمت راست را به تبلیغات شان اختصاص می دهند.

2- نقش ناهوشیار نورون های آینه ای

نورون های آینه ای، سلول هایی در مغز هستند و زمانی تحریک می شوند که شما با دیدن عمل فرد دیگری، همزمان همان عمل را انجام  دهید. در این حالت، مغز مانند آینه رفتارهای مشاهده  شده فرد دیگر را کپی می کند. شاید این کار مغز عجیب به نظر بیاید، اما وقتی به فرآیند یادگیری تقلیدی  (فراگیری مهارت های جدید با نگاه کردن و تقلید از دیگران) فکر  کنید، این واکنش مغز کاملا منطقی است. مغز با فعال شدن دو بخش مشاهده و انجام، می تواند انرژی و فضا را حفظ کند و بهترین  نواحی را به فعالیت تقلیدی اختصاص بدهد. طراحان تبلیغاتی از روان شناسی تبلیغات در این زمینه استفاده می کنند و با قرار دادن مدل ها در موقعیت های خاصی در تبلیغات شان، می توانند مشتریان را به طور ناخودآگاه به تقلید از آن مدل ها و استفاده از آن محصول وادار کنند.

3- شکاف کنجکاوی

ما انسان ها موجوداتی کنجکاویم و مدام در حال یادگیری و کشف دنیای پیرامون مان هستیم. جست وجو در فضای مجازی و آنلاین بودن ما، گواه تلاش بی وقفه ما برای سیر کردن این حس کنجکاوی است. وقتی درباره موضوعی چیزی نمی دانیم، برای یافتن آن بخش گمشده از اطلاعات مان، احساس اجبار می کنیم. این تمایل در مغز قابل مشاهده و بررسی است. وقتی به شرکت کنندگان در تحقیقی که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، تصاویر تاری را نشان دادند، بخش هایی از مغز آنها که با تضاد و تحریک مرتبط هستند، تحریک شدند. زمانی که تصاویر به طور واضح نشان داده شدند و کنجکاوی شرکت کنندگان برطرف شد، آنگاه مدار پاداش مغز آنها فعال شد. مدار یا سیستم پاداش مغز، گروهی از ساختارهای عصبی هستند که مسئول انگیزه (یا تمایل)، لذت و تقویت مثبت  (یا یادگیری) هستند.

طراحان تبلیغات با ایجاد جاذبه برای کنجکاوی می توانند توجه مشتریان را به محصول مورد نظر جلب کنند، البته باید توجه داشت که این تکنیک می تواند برای طراحان تبلیغات، نتیجه معکوسی هم داشته باشد. به بیان دقیق تر، اگر در تلاش برای جلب کنجکاوی مشتریان تان هستید، بهتر است هنگامی که آنها از روی کنجکاوی   روی لینک تبلیغاتی شما توجهی می کنند، محتوای آن به گونه ای باشد که کنجکاوی  آنها برطرف شود، در غیر این صورت شانس توجه دوباره آنها را از دست داده و حتی بازداری توجه در مشتری به وجود خواهد آمد.

4- گرانی بی حکمت نیست

چرا یک محصول بهداشتی 10 هزار تومانی بهتر از یک محصول بهداشتی 5 هزار تومانی است؟ شاید دلیل بهتر بودن محصول گران تر، مواد اولیه و تجهیزات بهتر است. شاید هم تنها دلیل آن، قیمت باشد. یک استراتژی قیمت گذاری دیگر که با باور عمومی در تضاد است، این است که بالا بردن قیمت یک کالا می تواند مردم را به خرید بیشتر از آن کالا ترغیب کند.

در حقیقت بالا بردن قیمت یکی از ترفندهای روان شناسی تبلیغات است؛ حتی در شرایط رکود اقتصادی! تحقیقات جدید نشان داده است زمانی که پول بیشتری برای یک محصول مثلا غذا می دهیم، لذت بیشتری هم از آن می بریم. باید توجه داشت فقط احساس رضایت سطحی مطرح نیست. در یک تحقیق دیگر، به وسیله یک اسکنر مغزی، تأثیر قیمت نوشیدنی های مختلف بر مشتریان بررسی شد.

محققان به دنبال تغییراتی در فعالیت قشر میانی در قسمت جلوی مغز بودند؛ جایی از مغز که مسئول تجربیات لذت بخش است. آنها دریافتند سطح فعالیت این قشر، همزمان با افزایش قیمت نوشیدنی ها بالا می رود. در حقیقت، نوشیدنی ها اصلا متفاوت نبودند، بلکه نوشیدنی های یکسانی بودند که برچسب های متفاوت با قیمت های متفاوت داشتند.

اسکن های مغز افراد منتخب نشان داد نوشیدنی های گران تر لذت بخش تر از نوشیدنی های ارزان تر بودند، درحالی که همه آنها یکی بودند. این شیوه ای است که به وسیله آن یک محصول می تواند با معرفی نام تجاری خود به عنوان یک محصول منحصر به فرد و گران که تجربه بهتری را به ارمغان می آورد، میان محصولات دیگر برجسته شود. یک مشتری همیشه تصور خواهد کرد چنین محصولی بهتر است و دلیلش هم صرفاً گران  بودن آن است.

۵- قانون ارقام

ترفند ۹۹ را می شناسید؟ آن دسته از طراحان تبلیغات که شم قوی دارند و می دانند بخشی از تصمیمات خرید ما بر پایه احساسات و بخشی از آنها بر پایه منطق است، می توانند از این ترفند استفاده کنند. طبق باور عمومی، کم کردن صرفاً یک هزار تومان از قیمت یک کالا، می تواند تمایل مشتری به خرید آن کالا را افزایش دهد. اگر یک کالای ۲۰۰ هزار تومانی، ۱۹۹ هزار تومان اعلام شود، مشتریان تصور می کنند قیمت کالا به ۱۹۰ هزار تومان نزدیک تر است تا ۲۰۰ هزار تومان!

روانشناسی سلامت ایران 

 

دکتر زیبا ایرانی

متخصص روانشناسی و روانسنج

عضو هیئت علمی دانشگاه

بیست و هشت  مقاله علمی پژوهشی

سی و دو تالیف کتاب تالیف کتاب

مدیر مسئول و موسس مرکز تخصصی روانشناسی و مشاوره خانواده ایرانی

موسس و رئیس انجمن مطالعات سالمندی ایران

نایب رئیس و دبیر انجمن روانشناسی سلامت ایران

13 دی 1396 - 22:51
بازدید ها: 861
 
ترس کودک از بلایای طبیعی
کودکان گاهی در مورد وقوع بلایای طبیعی مطالبی می شنوند و فرض می کنند که وقوع اتفاقی این بلایا خطر بزرگی برای آن هاست. مدام در مورد طوفان یا زلزله سوال می کنند و ممکن است بیش از اندازه نگران ایمنی خود و خانواده شان باشند. گذشت زمان و رسیدن به سن بلوغ، ترس فرزندتان را از بین می برد اما می توانید راه های زیر را نیز امتحان کنید.کودکان در واکنش خود در برابر ترس های شان از شما تأثیر حسی می گیرند. حفظ آرامش شما بسیار اهمیت دارد. به حقایقی که احتمال بروز چنین وقایعی را برای خانواده شما کاهش می دهد اشاره کنید "خطر سیل برای ما وجود ندارد. زیرا نزدیک ترین اقیانوس به ما بیش از 70 کیلو متر فاصله دارد." اگر در منطقه ای زندگی می کنید که احتمال وقوع آنچه که فرزندتان از آن می ترسد وجود دارد اقداماتی را که شما و جامعه برای محافظت خود انجام داده اید با آرامش نام ببرید و توضیح دهید که با آمادگی می توانید شرایط اضطراری را کنترل کنید.اگر فرزندتان از وقوع بلایایی مانند آتش سوزی می ترسد باید قبل از بقای این ترس در ذهنش کمی درباره آن صحبت کنید، پاسخ های سطحی و نادرست به کودک ندهید، پاسخ های تان کوتاه و دقیق باشد به صورتی که اطمینان خاطرش با اطلاعات شما افزایش یابد. ممکن است نگرانی هایش از نظر شما احمقانه باشد اما برای کودک موضوع بسیار جدی است. پس با حوصله برایش توضیح دهید و برای احساساتش ارزش قایل شوید.برنامه ای آموزشی در زمینه ایمنی خانواده طراحی کنید ممکن است فرزندتان نخواهد این کار را انجام دهد و شاید بگوید حتی از این تمرین ها نیز می ترسد اما وقتی این کار را انجام دادید مطمئن می شود که همه می دانند در شرایط اضطراری چه کاری باید انجام دهند.اگر فرزندتان بلایی طبیعی را تجربه کرده باشد شاید ترسی ماندگار داشته باشد. ترس های او را نادیده نگیرید، احساساتش را تصدیق کنید و بگذارید با شما در مورد آن ها صحبت کند. به او یاد بدهید چگونه واقعیت های گذشته را بپذیرد اما باید با اعتماد به نفس پیش برود.
 
 
 
......................................................................................................

زهره واثقی دانش آموخته دکتری تخصصی روانشناسی

عضو انجمن روان شناسی سلامت ایران

عضو انجمن مطالعات سالمندی

مشاوره اورژانسی 09125005342

مطب تهرانپارس 77760350

مطب پاسداران 22775567

https://doctor-yab.ir/search/13311
www.aparat.com/alijokar1
www.khanevadeirani.blogfa.com
www.payeshekoodak.blogfa.com
10 دی 1396 - 8:59
بازدید ها: 529

همه ما مطمئناً با اصطلاح هوش شناختی یا همان iq آشنایی داریم و شاید خیلی از ما فکر می کنیم که موفقیت در تمام ابعاد زندگی بستگی به این دارد که ما در این جنبه از هوش از رتبه بالایی برخوردار باشیم؛ این مسئله را در چشمان مادرانی که با نگرانی فراوان در مورد iq فرزندانشان از مشاوران سراغ می گیرند دیده ایم، امّا آیا تا به حال با افرادی برخورد کرده اید که از هوش سرشاری بهره می برند امّا در زندگی با مشکلات عدیده ای مواجه اند و حتّی نمی توانند به راحتی با اطرافیانشان ارتباط برقرار کنند؟ حال سؤال اصلی این است: آیا تا به حال اصطلاح هوش هیجانی یا eq را شنیده اید و می دانید که این نوع از هوش چیست و چه تفاوتی با iq دارد و تا چه حد از رموز موفقیت ما در گرو این مفهوم است؟با این مقدمه به سراغ بررسی مفهوم هوش هیجانی و کاربرد آن

در زندگی روزمره به خصوص زندگی زناشویی می رویم.هوش هیجانی به معنای توانایی درک و شناخت صحیح هیجان ها و عواطف خود و دیگران، آن گونه که هستند، است؛ و دربرگیرنده دو جنبه از هوش است که عبارتند از:اول؛ درک خودتان، به معنی درک اهداف، تفکرات، رفتار و مقاصددوم؛ درک دیگران و احساسات آنهابه بیان دیگر هوش هیجانی دارای چهار بعد اساسی است که عبارتند از:1- شناسایی و بیان هیجان ها: که به معنی توانایی فرد در خودآگاهی هیجانی، بیان هیجانات، درک نیازهای دیگران و توانایی تشخیص درست و نادرست ابراز هیجان است.2- استفاده صحیح از هیجان ها: به معنی استفاده از عواطف در جهت کمک به کسب نتایج مطلوب، حل مسائل و استفاده از فرصت ها است و نیز توانایی تشخیص هیجان های گوناگون از یکدیگر و استفاده از آن ها در جهت تفکر مؤثرتر.3- فهم و درک هیجان ها: که همان توانایی فهم هیجانات پیچیده (نظیر احساس دو هیجان همزمان) و آگاهی از علل آنها و چگونگی تغییر هیجان ها از یک حالت به حالت دیگر است.4- مدیریت و تنظیم هیجان ها: یعنی توانایی اداره کردن هیجان ها در خود و دیگران، به کارگیری عواطف برای حل مسایل و هماهنگ کردن هیجان و تفکر.هوش هیجانی به شما می آموزد که به درون خود نگاه کنید، قبل از اینکه دهانتان را برای برقراری ارتباط باز کنید، و به شما یاد می دهد تا بفهمید که علت رفتارهای دیگران چیست.پس هوش هیجانی در یک کلام یعنی اینکه «در مورد هیجانات خود باهوش باشید» و این به این معنی است که شما در مورد هیجانات خود و دیگران، زیرک، دقیق و هوشیار باشد و به هیجانات در هر موقعیتی اهمیت دهید.افرادی با هوش هیجانی بالا دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که آنها را از دیگران متمایز می کند و ضامن موفقیت آنها در زندگی است. افرادی با هوش هیجانی بالا در زمین تعارض قادرند به طور عمیق و منطقی بیندیشند و به جای اینکه واکنش نشان دهند، گوش کنند و خواسته هایشان را به شکل مناسب اظهار نمایند این افراد، احساسات یا افکار خشم را سرکوب نمی کنند، بلکه به جای آن، این احساسات و افکار را با روش سازنده اظهار می کنند. همچنین این افراد بهتر می توانند خود را کنترل کرده و به خود انگیزه دهند.چنین افرادی احساسات خود را با روشی غیرخصمانه اظهار می دارند و از احساساتی که در افراد دیگر به وجود آمده نیز آگاهی دارند و به طور کلی افرادی با هوش هیجان بالا از ارتباطات بین فردی رضایت بخشی، لذت می برند.بنابراین، افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند نمی توانند با حوادث فشارزا و ناخوشایند سازگار شوند، و بیشتر دچار ناامیدی می گردند؛ و برعکس افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند پاسخ های سازشی و انطباقی بیشتر نسبت به وقایع ناگوار ومنفی زندگی از خود نشان می دهند و این دقیقا همان ویژگی هایی است که برای داشتن روابط بین فردی رضایت بخش به آنها نیاز جدی داریم.اما نقش هوش شناختی (iq) در این بین تا چه میزان است؟ در این رابطه باید بدانیم که روانشناسان معتقدند هوش هیجانی می تواند علت موفقیت باشد، و در اینکه بهره هوشی صرفا حدود 20درصد و عوامل تعیین کننده موفقیت محسوب می شود اتفاق نظر دارند و 80درصد دیگر موفقیت را نشأت گرفته از هوش هیجانی می دانند، زیرا در واقع موفقیت در زندگی بستگی به این دارد که فرد بتواند به تجارب هیجانی خود و دیگران بیندیشد و متقابلا به استدلال هایی که عقل در مورد یک شخص یا یک موقعیت ترسیم می کند پاسخ های هیجانی سازش یافته ای بدهد.در واقع دستیابی به روابط سالم حتی برای کسی که iq بالا ولی eq پایینی دارد بسیار مشکل است. این گونه افراد اغلب احساس برتری می کنند و برای خود فرضیاتی می سازند و فکر می کنند که مسایل را خوب درک می کنند، در حالی که تنها ادراک محدودی از هیجانات خود و دیگران دارند، و اغلب اهمیت همدردی و دلسوزی را درک نمی کنند.بنابراین هوش شناختی یا همان چیزی که به iq معروف است تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست.دانشمندان ثابت کرده اند قبل از آنکه بتوانیم فکر کنیم، احساسات بر ما چیره می شوند، چون یک غریزه حیاتی اند. با این حال اگر متوجه احساس خود شویم یک گام به موفقیت نزدیکتر خواهیم شد. توانایی یک گام به عقب برگشتن و درک اینکه چه احساسی داریم، همان هوش هیجانی است و گامی به سوی موفقیت.اما به هر حال افراد در این مهارت ها با هم متفاوتند، و به همین علت بعضی افراد از بعضی دیگر موفق تر، شادتر و سازگارترند.به طور کلی صاحب نظران و پژوهشگران که به بررسی و مطالعه علمی هوش هیجانی می پردازند معتقدند که هوش هیجانی می تواند کاربردها و تاثیرات مهمی بر فعالیت های گوناگون آدمی چون رهبری و هدایت دیگران، زندگی شغلی، زندگی خانوادگی و زناشویی، تعلیم و تربیت، سلامت روانی و... داشته باشد. ولی یکی از جنبه هایی که هوش هیجانی تاثیر فوق العاده ای بر موفقیت در آن دارد، ازدواج و زندگی زناشویی است به عبارتی اگر چنانچه زمینه ای وجود داشته باشد که هوش هیجانی در آن اهمیت دارد، آن زمینه ازدواج است، زیرا بنیاد و اساس رضایت از روابط به توانایی فهم و کنترل هیجانات بستگی دارد؛ و جزء مهمی از رضایت زناشویی، آگاهی فرد از هیجانات همسرش و احترام به آن هیجانات است.طبق گفته روانشناس شهیر دانیل گلمن، هوش هیجانی نقش مهمی در برقراری و ادامه ارتباطات بازی می کند، بنابراین می توان انتظار داشت فردی با هوش هیجانی بالا که در ارتباطات اجتماعی و همچنین در ارتباطات نزدیک موفق تر است، در ارتباطات زناشویی نیز بهتر عمل کند.همان طور که می دانیم ازدواج منبع بعضی از عمیق ترین احساسات و هیجانات ماست، مثل عشق، نفرت، عصبانیت، ترس، ناراحتی و لذت، و این که چقدر زن و شوهر بتوانند این هیجانات قوی را بفهمند، درباره شان گفتگو و آنها را مدیریت کنند نقش قاطعی در رضایت زناشویی آنها بازی می کند، زیرا افرادی که توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود را دارند (خویشتن داری) و بر نحوه ابراز احساسات و هیجانات خود نسبت به دیگران خصوصا همسرشان تسلط دارند، مانع بروز بسیاری از برخوردها و سوءتفاهمات در روابط زناشویی خود می شوند. در حقیقت ابراز عواطف نقش عمده ای بر شادی ها و تداوم زندگی زناشویی داشته و زوج های خوشبخت به طور مداوم واکنش هایی چون عشق و محبت را نسبت به هم ابراز کرده و در تعامل هایشان با یکدیگر از شوخی های مناسب استفاده می کنند.افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، به احتمال زیاد می توانند به گونه ای موثر با صحبت های دقیق و ظریف عاطفی، مشکلات و اختلافات را حل کنند و با استفاده از جملاتی چون «معذرت می خواهم» و «متاسفم» و دانستن اینکه به چه مقدار معذرت خواهی نیاز است یا چه مقدار متاسفم کارگشاست، اوضاع را سر و سامان می دهند.جان گاتمن از روانشناسان دانشگاه واشنگتن طی تحقیقاتی به این نتیجه رسیده است که زوجینی که روی هیجانات خود کنترلی ندارند، تکانشی هستند و قادر به تفکر و صحبت به طور واضح و موثر نیستند، نیاز به آموزش خودآگاهی هیجانی دارند؛ این افراد باید یاد بگیرند که چطور زوج های با هوش هیجانی بالایی باشند و از لحاظ هیجانی بیدار شوند.اما سوالی که در این جا مطرح است این است که آیا هوش هیجانی قابل رشد و فراگیری هست و امکان افزایش هوش هیجانی وجود دارد یا خیر؟اکثر محققان ادعا کرده اند که هوش هیجانی قابل آموزش دادن است و حتی مهم ترین مزیت هوش هیجانی در برابر هوش شناختی را این نکته می دانند که قابلیت های هیجانی اساسی، می توانند یاد گرفته شوند. شما همیشه می توانید بیاموزید که چگونه با مردم مهربان تر رفتار کنید و متقابلا آنها را آماده کنید که با شما رفتار بهتری داشته باشند.

.......................................

نجمیه رستمی
کارشناس ارشد روانشناسی
دارای مقالات داخلی و خارجی 
تالیف کتاب محبت درمانیعضو انجمن روانشناسی ایران
عضو انجمن روانشناسی سلامت
عضو انجمن سالمندی
ارائه مشاوره در منزل، مدرسه و محل کارفعالیت در حیطه کودک و خانواده
اجراء کارگاه کودک و والداجراء کارگاه خانواده
 اجراء کارگاه غربالگری و سنجش هوشی کودک
دارای مدارک: مشاوره پیش از ازدواج ،سکس تراپی، وسواس فکری و عملی
مشاوره در حیطه های مختلف مشاوره تحصیلی ،خانواده،کودک،اختلالات یادگیری،بیش فعالی کودک، مشاوره روانی مهاجرت،پیش از ازدواج ،شغلی
مطب تهرانپارس 77760350
مطب پاسداران 22775567
 
https://doctor-yab.ir/search/13311
www.aparat.com/alijokar1
www.khanevadeirani.blogfa.com
www.payeshekoodak.blogfa.com
16 آذر 1396 - 19:4
بازدید ها: 775
🔸 از واژه‌های تمسخرآمیز مانند ترسو، خجالتی، دست و پاچلفتی و بی‌عرضه استفاده نکنید
🔸 از سرزنش کودک به دلیل بازی نکردن با همسالان بپرهیزید.
🔸 او را با دیگران مقایسه نکنید و اجتماعی بودن اطرافیانش را به رخ او نکشید.
🔸 در کودک احساس امنیت ایجاد کنید و از دیگران او را نترسانید.
🔸 به کودک مسئولیت‌های کوچک بدهید و اعتماد_به_نفس او را تقویت کنید
🔸 در هفته دوبار کودک را به محل بازی کودکان ببرید.
🔸 درباره تجربیات خوب فرزند تان با همبازی‌هایش صحبت کنید.
🔸 بازی‌های دسته‌جمعی که در آنها بزرگسالان با کودکان مشارکت می‌کنند انجام دهید.
کودک را تشویق کنید تا اسباب_بازی ‌هایش را به دوستانش بدهد یا غذای خود را با دیگران تقسیم کند. با وسایل نقلیه عمومی او را بیرون ببرید.راههایی که او در کنار دیگران قرار می‌گیرد را امتحان کنید. حتی می‌توانید او را به زمین‌های بازی برده تا خودش در صف وسایل بازی بایستد و به نوبت سوار شود.
 
 
\
 
www.aparat.com/alijokar1
 
زهره واثقی دانش آموخته دکتری تخصصی روانشناسی
عضو انجمن روان شناسی سلامت ایران
عضو انجمن مطالعات سالمندی
مشاوره اورژانسی 09125005342
مطب تهرانپارس 77760350
مطب پاسداران 22775567
27 آبان 1396 - 10:14
بازدید ها: 614

بسیاری از والدین گمان می کنند که آموزش مسایل جنسی را می توان در گفتگویی خلاصه کرد و ان را به بعد موکول می کنندو آن وقت «یکی از این روزها» پدر و مادر، کودک خود را که دارد به دوران بلوغ پا می گذارد، به کناری خواهد کشید و در خلوت «حقایق زندگی» را به او خواهد گفت. به پسرها در مورد خطرات ناشی از بیماری های مقاربتی هشدار داده خواهد شد و به دخترها، خطرات ناشی از بارداری، اما آموزش مسائل جنسی باید پیش از این شروع شود.

تفاوت های جنسی

کودکان تفاوت های جنسی را امری مسلم نمی دانند. تفاوت های جنسی راز مهمی برای آنان به حساب می آید و آنها ترس و توضیحاتی خیالی در مورد تفاوت های جنسی در ذهنشان پرورش می دهند.

وقتی کودک در می یابد که بین پسرها و دخترها تفاوت های آناتومیکی وجود دارد، فرصت خوبی است برای تاکید روی تفاوت ها، نه کاستن از آن تفاوت ها، پیام ها در مورد تفاوت های جنسی باید آشکار و قطعی باشد تا از اغتشاش فکری کودک که ممکن است در شناخت هویت جنسی اش پیش آید، جلوگیری شود.

 

رفتار جنسی خود والدین:

تربیت جنسی کودکان از طرز برخورد والدین با مسایل جنسی خودشان شروع می شود. آیا آنها بیزاری خاصی از ارتباط با جنس مخالف دارند، یا اینکه آنرا ارج می نهند؟ احساسات بر زبان نیامده والدین هر چه باشد، به کودکان انتقال خواهد یافت. به همین دلیل به سختی می توانیم به طور دقیق به والدین بگوییم که به سوالات جنسی کودکان چه پاسخی بدهند. در وهله نخست، اغتشاش فکری والدین در زمینه مسایل جنسی باید شناخته شود و نگرانی ها و شرمساری آنها نیز اصلاح پذیرد و اعتدال یابد.

 

شروع احساسات جنسی:

از دیدگاه نظریه های روان شناسی از آغاز تولد، کودکان آماده احساس لذات جنسی هستند و از آغاز تولد، رفتارهای جنسی آنها وارد مرحله شکل گیری می شود. لذتی که کودک از جسم خود می برد. هر چند که شباهتی به لذت یک فرد بالغ ندارد، ولی در اصل لذت جنسی است. کودک به محض اینکه توانایی بدنی پیدا می کند، در جسم خود به اکتشاف می پردازد. دست های خود را به کار می اندازد و اعضای بدنش را لمس می کند، و وقتی کسی او را لمس می کند، غلغلک می دهد و نوازش می کند، لذت می برد. این لمس کردن ها و نوازش ها بخشی از آموزش جنسی کودک به حساب می آیند. از طریق همین هاست که کودک دریافت عشق و محبت را می آموزد.

در سال های نخست کودکی، دهان کودک همان آینه اصلی است که دنیا را برای او منعکس می کند. پس باید بگذارید که این انعکاس، انعکاسی لذت بخش باشد.

 

زمانی به مادران هشدار می دادند که کودکانشان را نوازش نکنند و به بازی با آنها نپردازند، تا مبادا باعث تباه شدن اخلاق و رفتار آنها بشوند. با این وجود مادران فطرتاً می دانند که بازی نکردن با کودک است که اخلاق و رفتار او را تباه می کند. اکنون ما می دانیم که کودک به مقدار زیادی لمس کردن محبت آمیز و مراقبت با نوازش نیاز دارد. اما در انتخاب نقاطی برای نوازش باید دقت کنیم تا تحریک آمیز نباشد. وقتی کودک با خبر می شود که از دهانش لذت فوق العاده ای به دست می آورد، هر چیزی را که پیدا می کند به دهانش می برد. مکیدن، جویدن و گاز زدن چیزهایی که حتی غیرقابل خوردن هستند، لذات خوشایندی به همراه دارد. از این لذات دهانی نبایستی جلوگیری به عمل آورد، فقط باید تنظیمشان کرد. ما باید مراقب باشیم تا آنچه وارد دهان کودک می شود بهداشتی و تمیز باشد، برخی از کودکان تمام لذات را در خوردن کسب می کنند، برخی دیگر از آنها برای تکمیل این لذات به مکیدن نیاز دارند که کودک را باید در این مورد آزاد گذاشت.

 

وقتی کودک نیاز به مکیدن خود را برآورده نمی سازد، این نیازها از بین نمی روند، بلکه به صورت های منفور، ضعیف تر و یا قوی تر خودشان را نشان می دهند. نوزاد شاید مکیدن انگشتش را ادامه بدهد و کودک مکیدن مداد پاک کنش را، و یک فرد بالغ مکیدن سیگارش را. نوزادان شاید تمام اشیا را به دهان ببرند، کودکان شاید ناخن هایشان را بجوند و بزرگترها شاید از دهان خود برای زدن حرف های نیش دار و زننده استفاده کنند. همه اینها اشکال مختلف یک نوع فرآیند هستند.

 

وقتی کودک در می یابد که بین پسرها و دخترها تفاوت های آناتومیکی وجود دارد، فرصت خوبی است برای تاکید روی آنها تفاوت ها، نه کاستن از آنها تفاوت ها، پیام ها در مورد تفاوت های جنسی باید آشکار و قطعی باشد تا از آن اغتشاش فکری کودک که ممکن است در شناختن هویت جنسی اش پیش آید، جلوگیری شود.

پاسخ به سئوالات کودک در مورد مسایل جنسی

در پاسخ به سوالات کودکان در این زمینه، ما نباید وسوسه شویم که همه را یکجا تحویل کودک دهیم، یعنی نباید در زمان خیلی کوتاه، زیاد آموزش بدهیم. درعین حال که دلیلی وجود ندارد تا ما نتوانیم سوالات کودکان را صادقانه و بی پرده جواب بدهیم، نیازی هم نیست که برای جواب دادن به این قبیل سوالات، طب زایمان را هم به او آموزش دهیم. بلکه باید سعی نمود جواب ها را در یک یا دو جمله خلاصه کرد . سن مناسب برای آگاه کردن کودک از مسایل جنسی زمانی است که وی سوال بکند. وقتی پسر دو یا سه ساله ای به اندام های تناسلی خود اشاره می کند و با تعجب می پرسد: «این چیست؟» زمان مناسبی است که به او پاسخ دهیم و برای آن نام مشخص و بجایی بگذاریم. وقتی کودک با تعجب می پرسد که بچه از کجا می آید، ما نباید به او بگوییم که بچه از کیف آقا دکتر، از بیمارستان، از سوپرمارکت، از پستخانه، یا از لانه لک لک می آید. ما به او می گوییم: «بچه در جای مخصوصی توی شکم مادر رشد می کند و از آنجا بیرون می آید.» بسته به اینکه پرسش های بعدی کودک چه باشد شاید لازم شود و شاید هم لازم نشود که در این موقع به او بگوییم آنجا اسمش رحم است.

 

دو سوال هست که تقریبا همه کودکان زیر هفت سال را گیج می کند (یعنی کودکانی را که هنوز به مدرسه نمی روند). این دو سوال عبارتند از: 1- بچه چگونه خلق می شود؟ 2- بچه چگونه به دنیا می آید؟

 

توصیه می شود که تفسیر کودک از آفرینش و جای وطن نوزاد را بشنویم، و آنگاه تفسیر خودمان را ارائه دهیم.توضیح ما باید از واقعیت دور نباشد، اما لازم نیست که توضیح کاملی هم درباره یک ارتباط جنسی به او بدهیم: «وقتی پدر و مادر می خواهند که بچه ای داشته باشند، سلولی از بدن پدر به سلولی در بدن مادر می پیوندد، و آن وقت رشد بچه شروع می شود. وقتی بچه به اندازه کافی بزرگ شد از شکم مادر بیرون می آید».

لذا سن کنجکاوی های جنسی را باید شناخت و با بهانه های مختلف از تنها ماندن و وارسی های آنها به بدن یکدیگر جلوگیری نمود .

 

سوال بعدی کودک شاید همان چیزی باشد که مایه وحشت والدین است: «سلول پدر چطور وارد بدن مادر می شود؟» باردیگر، ابتدا باید از کودک سوال کنیم که او این واقعه را چگونه تفسیر می کند. احتمالا با نظریه های جالب کودک مواجه خواهیم شد: بابا دانه را در شکم مادر می کارد، خانم دکتر دانه ای را با جراحی می کارد درون شکم مامان.

 

سوال بعدی که ممکن است از ذهن کودک خارج شود، این است که : «تو و بابا چه وقت قصد دارید بچه درست کنید؟»،برای این سوال برخلاف تصور ما، جوابی ساده کافی خواهد بود: «مادرها و پدرها به یکدیگر عشق می ورزند و می خواهند بچه ای داشته باشند تا به او هم عشق بورزند.» .

 

برخی از پسر بچه ها آرزو می کنند که پدرها هم می توانستند بچه دارشوند. آنها می پرسند : « چرا پدر بچه بدنیا نمی آورد ؟» درپاسخ به این سوال توضیح می دهیم که در بدن یک زن جایی به اسم رحم وجود دارد و بچه می تواند درآن رشد کند. بدن مردها آنرا ندارد. کودک خواهد پرسید :« چرا؟» درپاسخ خواهیم گفت :« برای اینکه بدن زن ها و مردها متفاوت آفریده شده است.» مطلوب است که به پسرها اطمینان بدهیم که بچه ها به یک پدرهم احتیاج دارند تا آنها را دوست بدارد.

 

بازی های مخفیانه جنسی چه ایرادی دارد؟

کودکان را نباید شرمسار یا سرزنش کرد. از طرفی دیگر، نباید پوزشی بی زحمت و یا بهانه ای غلط برای آنها فراهم کرد، مثلاً بهانه ای از این قبیل: «فکر نمی کنید هوا برای قدم زدن با بدن لخت خیلی سرد باشد؟»

 

اگر چه رفتار مورد پسندی انجام نشده بدون تهدید باید به طور آشکار به کودک گفت: «شما داشتید لباس های همدیگر را در می آوردید. این کار قدغن است، اگر تو سئوالی در این زمینه داری از ما سوال کن تا کمکت کنیم که بفهمی . اما نباید لباس های همدیگر را در آورید.» رفتار ملایم ما این امکان را فراهم می کند که بدون آسیب رساندن به کودک تجربیات جنسی او را محدود کنیم. و البته باید با نظارتی دقیق و غیر مستقیم رفتار های بعدی او را کنترل نماییم . لذا سن کنجکاوی های جنسی را که شاید به سنین قبل یا آغازین مدرسه بر میگردد ،باید شناخت و با بهانه های مختلف از تنها ماندن و وارسی های آنها به بدن یکدیگر جلوگیری نمود

منبع : ماهنامه کودک

زهره واثقی دانش آموخته دکتری تخصصی روانشناسی

عضو انجمن روان شناسی سلامت ایران

عضو انجمن مطالعات سالمندی

مشاوره اورژانسی 09125005342

مطب تهرانپارس 77760350

مطب پاسداران 22775567

https://doctor-yab.ir/search/13311
www.aparat.com/alijokar1
www.khanevadeirani.blogfa.com
www.payeshekoodak.blogfa.com
 
کنجکاوی جنسی کودکان
27 مهر 1396 - 10:10
بازدید ها: 1217