۲۶
۷۰
خانــم
مشکل با خانواده همسرم دارم؟
با عرض سلام و خسته نباشید
اقای دکتر 6ساله که ازدواج کردم از اول ازدواجمون شوهرم همش داره به خاطر مامانش با من دعوا میکنه
ما خونمون طبقه بالای پدرشوهرمه و از این بابت همش دچار مشکلم.حرفای شوهرم تعصب های بی جا غر زدن هاش جرات نداره کوچیکترین حرفی به کارای مامانش بگه
دیردیر میرم اونجا مادرشوهرم اخم میکنه زود زود خودم میرم بچمو میفرستم واسمون اخم میکنه ارزش قایل نمیشه از دم در که میرم تو از رفتنم پشیمون میشم.
درحالیکه خواهرشوهرم و بچش هرروز هرروز از صبح اونجان عصر میرن خیلی واسه اونا ارزش قایله واسه دامادش
ولی احساس میکنم حسودی منو میکنن
میخوام خودمو به بیخیالی بزنم سرم به زندگی خودم باشه هروقت گفتن برم اونجا شوهرم شروع میکنه به دعوا و بحث که هرروز خونه مامانتی و پایین نمیری فلان واقعا کلافه شدم هرروز دعوا هرروز بحث
روز چله منتظر بودم مادرش بگه برم ولی حتی یه کلمه تعارف هم نکرد شوهرم هم دعوا میکرد نه نگن هم مادرم من باید برم بعد شام ببینمشون منم گفتم وقتی کس از من خوشش نمیاد برامن ارزش قایل نمیشه چرا باید برم خونش
الان دوهفته اس که با من دعوا میکنه بحث میکنه اخم میکنه منم میگم اگه جرات داری درمقابل کارای مامانت حرف بزن اون واسه چله دعوتت نکرده من چیکار کنم منم از شوهرم بدم میاد وقتی میبینم منو به خاطر مامانش دوس داره وقتی اوننا نمیرم خیلی راحت ناراحتم میکنه زندگی رو واسم تلخ میکنه لطفا کمکم کنید دیگه به فکر طلاق هستم
اقای دکتر 6ساله که ازدواج کردم از اول ازدواجمون شوهرم همش داره به خاطر مامانش با من دعوا میکنه
ما خونمون طبقه بالای پدرشوهرمه و از این بابت همش دچار مشکلم.حرفای شوهرم تعصب های بی جا غر زدن هاش جرات نداره کوچیکترین حرفی به کارای مامانش بگه
دیردیر میرم اونجا مادرشوهرم اخم میکنه زود زود خودم میرم بچمو میفرستم واسمون اخم میکنه ارزش قایل نمیشه از دم در که میرم تو از رفتنم پشیمون میشم.
درحالیکه خواهرشوهرم و بچش هرروز هرروز از صبح اونجان عصر میرن خیلی واسه اونا ارزش قایله واسه دامادش
ولی احساس میکنم حسودی منو میکنن
میخوام خودمو به بیخیالی بزنم سرم به زندگی خودم باشه هروقت گفتن برم اونجا شوهرم شروع میکنه به دعوا و بحث که هرروز خونه مامانتی و پایین نمیری فلان واقعا کلافه شدم هرروز دعوا هرروز بحث
روز چله منتظر بودم مادرش بگه برم ولی حتی یه کلمه تعارف هم نکرد شوهرم هم دعوا میکرد نه نگن هم مادرم من باید برم بعد شام ببینمشون منم گفتم وقتی کس از من خوشش نمیاد برامن ارزش قایل نمیشه چرا باید برم خونش
الان دوهفته اس که با من دعوا میکنه بحث میکنه اخم میکنه منم میگم اگه جرات داری درمقابل کارای مامانت حرف بزن اون واسه چله دعوتت نکرده من چیکار کنم منم از شوهرم بدم میاد وقتی میبینم منو به خاطر مامانش دوس داره وقتی اوننا نمیرم خیلی راحت ناراحتم میکنه زندگی رو واسم تلخ میکنه لطفا کمکم کنید دیگه به فکر طلاق هستم
تصویر برای شما قابل نمایش نیست
1 پـاسـخ
-
دکتر ناصر غفار زاده دکترای تخصصی - روانشناس، مشاور، رواندرمانگر، مدرس دانشگاه / خدمات حضوري و آنلاين
سلام نياز به مشاوره حضوري داريد و لطفا تا روز جلسه هر آنچه که موجب تشديد تنش مي شود پرهيز نمائيد . نبايد حريم هاي خانوادگي يکي پس از ديگري از بين برود.