M
آقــا

و؟

سلام دکتر از شما خيلي خيلي تشکر مي کنم که جواب منو مي ديد من پسري 29 ساله هستم کلن من هر وقت که مردم حق منو مي خوردند و يا مقصر بودند و يا راهي نداشتم که من بتوانم حقمو بگيريم يا من روش‌ و بلد نبودم خودم به نقش وبيماري دادو عصبي زياد مي زدم و آنها کوتا مي آمدند واين جوري حقمو مي گرفتم من با خيلي اين کار کردم و قتي که خواهرم مي خواست کاري کند به حرف کسي گوش نمي داد حتي پدر و مادرم واحترام من نگه نمي داشت و کارهاي بد ديگر خلاصه وقتي با اون هر وقت به مشکل مي خوردم خودم به نقش بيماري داد و عصبي زياد مي زدم وبعد خواهرم و خانواده باورش شده بود که من بيمار حاد دارم و خواهرم با خيال به مشاور گفت و مشاور گفت بايد با مامور و آن را به دکتر دادگاه بريد خلاصه آنها همين کار رو کردن و من را بردن شرح حال به دکتر دادگاه گفت يعني همان داد صداي عصبي قولابي من يک باراين نقش بازي کرده بودم که گفتم به خودم آسيب ميزم و وقتي مي خواست برادرم اين هم رو به من دکتر بگه که من به خودم آسيب ميزم دکتر دادگاه خنده خيلي خيلي بدي به من کردو من آگاه نبودم که اين دکتر دادگاه است ونبايد چنين کار را کنم که نظر او نصب به من عوض مي شود خودمو به نقش بيماري حاد زدم و چشمانم را يه جوري کردم وآن زن را ترساندم ودکتر هم خيال کرد که بيماري من حاد اول گفت مشکلي ندارد بعد رفتم خانه به موبايل برادرم زنگ زد و گفت او بايد بستري بشه من به خواهر گفتم به يک دکتر ديگه بريم و رفتيم وقتي خواهرم شرح حال به دکتر گفت يعني همان داد صداي عصبي قولابي دکتر گفت برادر تو اسکن فرني دارد من مي دانستم که دکتر اشتباه مي کند ولي حرف من باور نمي کردن و دکتر اصلا به حرف هاي گوش نداد من درست مي گفت و دکتر اشتباه ميکرد چون اون دکتر بود حرفهاشو قبول ميکردن3 تا 4 تا دکتر مرا ديد اما هيچ کدوم آنها متوجه نشدن که من اين بيمار ها رو ندارم وخيال مي کردن من اسکن فرني دارم ولي داروهاي اسکن فرني که نبايد به من مي دادن به من دادن ولي من آگاه بود براي همين زياد نخوردم خلاصه دکتر آخر هم دو تا سه جلسه همان داروها رو کم زياد کرد ولي من نخوردم وجلسه آخر خودم به دکتر گفتم که تنها مشکل من وسواس است و نشانه هاش گفتم و دکتر متوجه شد که من اسکن فرني ندارم و سواس دارم و گفت اشتباه شد او هم فکر مي کند که من بيماري حاد دارم او اين هم نمي دانست من خودم به نقش بيماري و داد و عصبي زياد مي زدم من که اين نقش بيماري داد و عصبي زياد فراوان روبازي کردم خواهر وخانواد باور شده بود به گوش همه دکتر رساند من وسواس دارم ولي اسکن فرني و بيماري حاد ندارم واقعيت اين است که در همه جوامع بيماران رواني تا زماني که آسيبي به خودشان يا ديگران وارد نکرده‌اند «حق» دارند از درمان امتناع کنند من کنترل دارم که نه به خود و ديگران آسيب بزنم وديگر کسي را نمي ترسانم بنا به هر دليلي ولي حال چطور ثابت کنم که مشکل من حاد نيست و کجا بروم مدرک بدست بياورم که خانوادم مرا درمان نکند چون خانوادم باور درمان منو دارند و مي خواهن مرا درمان کند و حرف من را گوش نمي کند من مي خواهم يه مدرک بدست بيارم که نتواند من را درمان کنند کاملاً روشن است که من اين حقو دارم الان بيش از يک سال دکتر نرفتم و دارو نخوردم و ديگر کسي را نتر ساندم وديگر او نقش هيچ وقت بازي نکردم رفتارم کنترل شده هست من مطمئن مي توانم کامل رفتارم کنترل کنم و مطمئن آن بيمار حاد اصلا ندارم

1 پـاسـخ


بازدید : 225 مرتبه
پـرسـش جــدیــد