سلام خدمت اقای دکتر.مادر بنده حدودا 62 سال سن داره و دایی کوچیکم که برادرشون باشه رو خودشون بزرگ کردن.دایی بنده در سن 49 سالگی به تومور مغزی بدخیم دچار شد و طی 7 ماه جلوی چشمانمون ذره ذره اب شد و به رحمت خدا رفت.از جایی که مادر متوفی زنده ست و اختلافاتی زیادی از بابت ارث و میراث پیش اومد و مادرم از دیدن بچه های برادرش هم محروم شد و فشارهای روحی روانی زیادی رو از پارسال دی ماه تا اکنون متحمل شده شروع به هزیون گویی و توهم کرده. خیلی نگرانشم.مثلا باهاش صحبت میکنم وسط صحبتهاش میگه از شرق تا غرب تحت سلطه منِ. یا مثلا وسط تعریف موضوعی میگه اون کتابهارو هدیه دادی به نذرمون عمل کردی؟ چیزی شبیه جنون ادواری که گاهی در صحت کامل عقلی ست و گاهی حرفهای غیر مرتبط و توهمی میزنه. قابل درمانِ اقای دکتر؟ ما از اهواز قصد داریم بیایم خدمتتون