من حدوديک ساله که نامزدکردم و اهل يه استان ديگه هستم بعديه ماه ازعدم خونواده پدرهمسرم زندان رفت وهمسرهرچي پول داشت وازهرجاتون تونست پول جورکردوپدرشوآزادکرد وتاهشت ماه هرچي درآمد داشت خرج خونواده اش کرد وحالا که دوماه مونده به تاريخ عروسيمون خونوادش هيچکاري نميکنن واسه خريدوسايل وگرفتن خونه وهمسرم هم فقط ميگه صبرکن پدرم انجام ميده به پدر ومادرش ميگم ميگن ماهيچي نداريم چيکارکنيم يه زمين دارن که موروثيه وهمش من رو وعده به اون زمين ميدن که صبر کن سندشو دادگاه بده بفروشيم بعدبرات فلان وفلان ميکنيم ولي هنوزهيچکدوم از حرفاشونو عملي نشده ديگه واقعا خسته شدم از الاف بودن وروهوابودن زندگيم..ديگه نميدونم چيکارکنم چجوري رفتارکنم باهاشون