مهدی
28
آقــا

افسردگی شدید و خوددرگیری نسبت به گذشته؟

با سلام و احترام خدمت خانم دکتر شعبان
انشالله که حالتون خوب باشه.

بنده فعلا 28 سال دارم و مجرد. 6 سال قبل ازدواج دانشجويي داشتم که در طول دقيقا يک سال بعد نامزدي و حين تحصيل جدا شديم. بنده هنوز درگير اون ماجرا و آنچه که بر من گذشت هستم، و از لحاظ ذهني بسيار آشفته ام. چون با وجود اينکه دوستش داشتم حاضر به جدايي شدم.
علي الحال بنده همچنان درگير گذشته ام و واقعا از اين وضعيت خسته و آزده ام. آيا براي فراموشي و گذشتن از اين حس پس از جدايي و... ميشه کاري کرد؟
با وجود اينکه 5 سال و چند ماه از اين موضوع ميگذره، هر روز و حين انجام هر کاري اين موضوعات از خاطرات خوب تا بدش و تا حس دوست داشتنم نسبت به همسر قبلي، در وجودم زنده ميشه و همه چيز مثل برق از مقابل ذهنم ميگذره.
هميشه اين مسئله رو داشتم بعد اين همه مدت، هيچوقت به هيچ فردي در مورد اين مسئله اي که باهاش در گيرم چيزي نگفتم.همه در وجود دارمش و خيلي خيلي اذيت کننده ست.
در طول اين سالها شايد در ماه دو سه روز شديدا افسرده ام ميکنه و من دوباره خودمو پيدا ميکردم. اما اين دوره اخر که حدودا 1 ماه ميشه شروع شده و هنوز هم تموم نشده. و انگار شايد شايد عوارض سرکوب کرده و در خودم داشتن اين موضوع باشه نميدونم چرا و چگونه....
بعد اون ماجرا، بنده کارشناسي رو تموم کردم چون دو ترم آخر بود.همزمان براي ارشد خوندم و يک سال قبل فارغ التحصيل شدم.پس از اون رفتم به خدمت سربازي، و يک ماه قبل خدمت هم تموم شد. اما در تمام اين مدت درگيري ذهني و خودخوري من هميشه هست. گاهي حس ميکنم با اينکه بر من سخت گرفت و شروطي گذاشت براي عشقمون که بنده از عهده اون مسائل نميشد بر بيام و واقعا منطقي نبود، مثلا با اينکه مسئله اي بين خانواده ها نبود، مطرح کرد که فرزند آينده ما بايد در شهر خودش (يک استان ديگر) و با والدين خودش بزرگ بشه. يا اينکه من حق هيچ گونه مراوده و ارتباطي نبايد با خانواده و بستگان داشته باشم. و..... حق طلاق محضري ميخواد و...
با اينکه منطقي نبود، خودمو مقصر ميدونم کاش بيشتر تلاش ميکردم فکر ميکنم ساده از دستش نمي دادم.
خيلي ناراحتم و شايد بيشتر در افسردگي حاد...
(مجردم هنوز؛ چون حال هيچ رابطه اي رو ندارم و ي جورايي توي گذشته متعهدم.خوشبختانه برخلاف بعضي اصلا دنبال اعتياد نرفتم،ولي خيلي حس خودکشي دارم.بيشتر دوست دارم تنها باشم،توي جاي تاريک بشينم و يا بيشتر بخوابم،تو خودمم و حال صحبت با کسي رو ندارم و کمي هم اگر بهم گير بدند ممکنه ناراحت بشم يا عصبانيت نشون بدم در گفتارم و..... خيلي حالم بده واقعا،لطفا کمکم کنيد)
لطفا خواهشا کمکم کنيد.سپاسگذارم خانم دکتر
بازدید : 233 مرتبه
پـرسـش جــدیــد
مراکز روان درماني و روانشناس باليني در تهران

تخصص های پربازدید

دکتر گوارش در تهران
متخصص زنان و زایمان
متخصص ارتوپد
متخصص پوست، مو و زیبایی

سوالات مشابه