با سلام ببخشيد من با اينکه کنکور دارم چو خود کنکور به تنهايي خيلي انرژي و مديريت ميخواد و روحيه بالا . به علاوه اين مشکلات خيلي زيادي داره برام پيش مياد مادرم 5 ماه درگير ي مشکليه که الان مي خواد عمل کنه از اونور کلي نگراني ديگه هم خانوادم دارن هم خودمن تازه نگراني هاي نن بيشتره من هر روز دارم حرص مي خورم از دست خانوادم که بابا زندگي انقدر طولاني نيست و ارزش اينو نداره که اينقدر غصه ي الکي بخورين ولي باز هم دست من و خانوادم نيست يکي از نزديکان همش زنگ ميزنه و مي خواد درباره بدبختي ها و مشکلات حرف بزنه و اونارو برامون يادآوري ميکنه و خانواده حرف منو گوش نميکنه که ناراحت نشه و جواب تلفن رو نده تازه اين شخص تو زندگي ما دخالت هم ميکنه و بزور ميگه بايد اين کارو بکنيد تا مثلا ي مشکلي حل بشه از دستش واقعا آرامش ندارم نمي دونمم بايد چکار کنم آدم خودش کلي مشکل داره بقيم که دخالت ميکنن ديگه هيچي تازه خانواده هم مراعات نميکنن و در واقع تشخيص نميدن و نمي فهمن که جلو شو بگيرن توروخدا بگيد من بايد اين وسط چکار کنم من همش از حرص و اينکه دلم شکسته از اينکه نه درست ميشه نه کاري از من بر مياد همش دارم گريه ميکنم 8 ماه اين حالو دارم ولي حرف منو کسي گوش نميده تو خانواده ازم هم توقع دارن کنکور قبول شم با اين وضعيت . خواهشا کمکم کنيد 🙏🙏