مبينا حسني
15
60
خانــم

احساس هاي عجيب و غريب دارم فکر ميکنم قراره بميرم ؟

سلام من يک دختر 15 ساله هستم راستش همه چي از کلاس هفتم شروع شدکه من پوقع برگشتن از مدرسه به خونه احساس هاي عجيب و غريبي بهم دست داد اين حس اينجوري بود که انگار من فقدر فکر بودم و جسمم بر اساس عادت به کارش ادامه ميداد و همه جي برام عجيب و غريب بود راه درتنم دستم و پام بدنم اصلا هر چي که اطرافم بود همش تو دلم ميگفتم دختر به خودت بيا قلبم تند ميزد اما در حد دو سه دقيقه بود يه چند باري ام بيشتر اتفاق نيوفتاد همه چي تموم شده بود تا اسفند 99 حدودا بيست روز بعد از فوت برادر پدر بزرگم که باهاشون رفت و امد داشتيم حدودا بيست ردز بعدش من اون حس ها دوباره بهم دست داد همون کلاس هفتم هم که اون حس هارو داشتم فکر ميکردم قراره بميرم اما چون ادامه پيدا نکرد منم يادم رفت اما اين دفعه هر روز بيشتر و بيشتر شد از فکر و خيال بيش از حد سر درد ميگرفتم دست و پام ميلرزيد هر روز حالم بد تر ميشد تپش قلب داشتم شبا يا هر جايي که کسي نبودگريه ميکردم مثلا وقتايي که ميرفتم دستشويي يا حموم يا موقع خواب همش گريه ميکردم همش فکر ميکردم قراره بميرم هر لحظه ميگفتم من ديگع تا چند ساعت ديگع زنده نيستم وحشت همه وجودم و برداشته بود يک سال پيش مادر من سرطان گرفت اما زود خوب شد چون سريع فهميديم اما تو همين حين پدر بزرگم فوت کرد اين اتفاقا يک سال قبل اين اتفاق افتاد گفتم شايد لازم بشع خلاصه انقدر بهم فشار اورد که يه روز موقع صبحونه خوردن اتقدر ترسيده بودم و اون حس ها همش باهام بود نتونستم جلو خودمو بگيرم زدم زير گريه همه چي و برا پدر و مادرم تعريف کردم اما اونا کامل متوجه حرف هاي من نمي شدن فکر کردن ترسيدم از چيزي برام دعاي ترس نوشتن من نميدونم شايد تاثير داشت اما من هنوز اونجوري بودم من 24 ساعت از شبانه روزم حالم بد بود همش کابوس ميديدم همين که چشامو باز ميکردم و باز اون حس ها بود خيلي عذاب کشيدم من اوضاع از اوني که بود بد ترم شد همش فکر ميکردم اخرين چيز هاست نمي تونستم از خودم عکس بگيرم چون فکر ميکروم اخرين عکسه بيرونم حالم و بد تر ميکرد برا همين خيلي کم از خونه بيرون ميرفتم وقتي ميرفتم بيروت اون حس ها چند برابر ميشد تو ايينه نميتوتستم به خودم نگاه کنم چون عجيب بود يه حموم نميتونستم برم چون حالم خراب تر ميکرد دلم ميخواست هر چي دستم بود پرت کنم زمين داد بزنم وفرار کنم اما هيچ وقت اين کارو نکردم فقط چون خيلي بهم فشار مياورد اينطوري ميومد تو ذهنم به مرور يکم بهتر شدم اما هنوز اون حس ها اونقدري بود که من و عذاب بده نزاره زندگي کنم من به خاطر اينکه نهن بودم و امتحان نهايي داشت مجبور بودم برم مدرسه وحضوري امتحان بدم يکم حال و هوام عوض ميشد اما بازم بود همرام وقتي ام بر ميگشتم خونه هنوز بود امتحانا تموم و شد من دوباره حالم مثل قبل بود تا زد يهو يکي از هم محلي هامون که زفته بود سربازي و قرار بود بعدش بياد و با نامزدش عروسي کنه مرد همه منتظر عروسيش بودن حالا هر جا ميرفتيتو کوچه پر علاميش هر در و نگاه مي کني ميرفتي سر کوچه دوستاش هر جاي شهر پيدا کردن عکسش و زدن همه جوونا مشکي پوشيده بودن ميرفتي اينستا استوري هر کسي و باز ميکردي ازش فيلم و عکس گذاشته بودن چشتون روز بد نبينه من اوضام بد شد اون حس ها عود کردن من از بيرون خونه رفتن وحشت داشتم مخصوصا شبا شبا اوضام از روز ها ام بد تر بود بد ترم شد حدودا سه ماه طول کشيد همه چي داشت خوب ميشد منم کم کم داش حالم خوب ميشد داشتم يه ارزو هام فکر ميکروم بااينکه اون حس باز باهام بود اما کم تر شده بود حد اقل صبح ها بهتر بود اما شبا نه ها همين که عصر ميشد من دوباره بد ميشد اوضام
اما اميد وار شده بودم که همه چي درست ميشه به مرور زمان که پسر عموي پدرم که هم محلي هستم و هميشه ميرفتيم خونشون مرد جوون بود منم اول که فهميدم رنگم اصلا پريد دو روز اول که ميرفتم پيش دختر عمم که هم سن خودمو ميموندم اون دو روز ناراحت بود ها اما وقتي برگشتيم خونه من دوباره حالم بد شد اون حس ها بيشتر شدن دوباره فکر و خيال تو سرم پرشد دوباره من صبح ها هم حتي اون حس مزخرف و دارم دوباره همش حس ميکنم قراره بميرم شبا ام که نگپ براتون يد تر ميشه اوضام از صبحا يه صبحا داشتم ارامش که دوباره مثل قبل شد بيرونم که شبا اصلا يه وضعي باز صبحا ميرم مدرسه زياد اذيت نميشم اما شبا تو خونه بيرون خونه نداره کلا بدم من 7 ماه تمام دارم عذاب ميکشم تو رو خدا بهم کمک کنيد دوباره با اون حس مزخرف دارم پا ميشم با همون حس مزخرف دارم مي خوابم تو رو خدا کمکم کنيد من واقعا خسته شدم دارم اذيت ميشم 7 ماه اصلا کم نيست من 24 ساعت از شبانه روزش و اذيت شدم خواهش ميکنم بهم کمک کنيد تا خود الان اون حس ها باهامه حالا اومدم که شما به من کمک کنيد اميد وارم متوجه حرف هام شده باشيدخواهش ميکنم بهم کمک کنيد

3 پـاسـخ


بازدید : 61 مرتبه
پـرسـش جــدیــد
مراکز روانشناس در تهران

تخصص های پربازدید

دکتر گوارش در تهران
متخصص زنان و زایمان
متخصص ارتوپد
متخصص پوست، مو و زیبایی

سوالات مشابه