سلام من دچار تناقضم با این مسئله به دوست صمیمی ام که البته بسیار مستقل ، حساسه و خودش هم تا حدی رک و بی تعارفه در عین خال بسیار مودب حرف شخص دیگری رو انتقال دادم اما خیلی ناراحت شد! انتظار چنین حرفایی رو ازمن نداشت و گفت که روح و روانش روبهم ریختم تا چند روز طول میکشه که آروم بشه
من از روی صمیمیت زیادی، بی پرده واقعیتی رو مطرح کردم و ایشون بد برداشت کرد
حالا میفهمم صمیمیت زیادی هم آفته ارتباطه حتی با یه دوست قدیمی که مثل خواهره البته بهش حق میدم و باید قبل از اون حرفا فکرمیکردم چه اثری روی روحیه ش خواهد گذاشت پس اگر درست و خوب فکر میکردم بیان نمیکردم! آدمکه نمیتونه همش مراقب باشه کسی رو نرنجونه پس اینطوری یه نقابی روی صورتش باید بگذاره اینطور نیست؟ بازم میدونم که ایشون خیلی گردنمون حق داره و حق رو کاملا بهش میدم. میدونم خیلی کافی نیست این اطلاعات و مبهمه اما در کل از شما راهنمایی میخوام چطور باید درست رفتار کرد با یک دوست صمیمی؟ چطور براش جبران کنم؟ هر چند که دل شکسته رو نمیشه پیوند زد حرف زده شده رو هم که مثل تیری یه که از کمان رد شده.