دختري هستم 18ساله يه مدت طولاني زود عصبي ميشم خيلي پرخاشگرم سريع از کوره در ميرم يکسره گريه ميکنم همش تو خودمم حتي تو جمع از همه متنفرم اصلا دلمنميخواد تو خونه بمونم بيشتر عصبي و رواني ميشم يکسره دعوا خانوادگي داريم تو اينهجده سال يه بار آرامش نداشتم تو خانوادم از استرس زياد تپش قلب و بدنم ميلرزه هروقت دعواس يا يه اتفاقي ميوفته همه چيو براي خودم بزرگ ميکنم يه مدتم هست با قرص خواب همش خودمو آروم ميکنم حوصله هيچ کاريو ندارم سال آخره و اصلا توان درس خوندن ندارم ذهنم بهم ريختس و تنها کنار يکنفر ارومم اونم پارتنرم و اينکه انقدر محتاج يه نفر باشم همش بترسم از دستش بدم داره روانيم ميکنه خيلي حس بدي داره که از خانوادت حس امنيت و آرامش و محبت نگيري ولي از يکي بگيري که ممکنه فردا باشه يا نباشه خيلي خودخوري ميکنم بخاطر بعضي از کارام با هيچکس حرف نميزنم هيچ دوستي ندارم همه رو از خودم دور ميکنم خيلي رو حرفا و رفتاراي بقيه حساس شدم حال روحي مناسبي کلا ندارم وقتي ميخوابم يا تو خواب ناله ميکنم يا گريه بين خواب و بيداريم خواب درست ندارم تو خوابم نفس کم ميارم چند روز پيشم سر جدايي خانوادم استرس و ترس شديد گرفتم از عصبانيت به همه ميپريدم گوشيم شکستم و تصادف کردم تو يه روز از تو خونه موندن از خانوادم از درس خوندن بالاجبار متنفرم مخصوصا الان که مامانم ميگه همه فکر ايندشونن تو نه نميدونه خودم بيشتراز هر کس ديگه اي نگران حال خودمم نگران آينده خودمم واقعا تو يه سردرگمي بزرگگير کردم هيچي خوشحالم نميکنه