باسلام...خانم دکتر..مشکل من با اعضای خانوادمه...من از خانوادم فاصله گرفتم..تنفر و پریشانیم از اینه که فکر میکنم اهل خانه دائم غسل واجب به گردنشونه...و کافیه که از کنار من رد بشن...اکن وقته که دیگه....حالمو فقط خدا میدونه...البته خود این خانواده مقصرن...خودمم خیلی در زندگی غفلت کردم...سن بالایی دارم..گذشته ی خودمو با اون همه استعداد به ثمر نرسوندم...به خاطر مشکل کوچکی هم که دارم ازدواج نکردم...والعان در خانه پدر گرفتار شدم...این مختصری از درد هام بود...خیلی مفصله....