سلام نمیدونم چی شد یک روز سر غذا، مادرم بهم غر میزد و خب یه چیز عادیه هر روز اتفاق میفته ، منم حواسم به تلویزیون بود و حتی صدای مادرم برام محو بود، گوش نمیکردم😅 همینطوری یه دفعه حس کردم دارم عصبانی میشم بدون اراده و کنترل، انگار من یه فرد جدا از بدنمم و مغزم بدون کنترل خودم بدون هیچ دلیلی دستور عصبانیت داده، عصبانیت اصلا تو اعمال یاصورتم نبود و تو صورتم حالت شوکه شدنو داشتم که چه اتفاقی داره میوفته؟! از داخل بدنم داشتم عصبانی میشدم و حس بالا رفتن فشارم رو داشتم، دو ثانیه هم نشد اما تو همون دو ثانیه حس کردم دهنم داره کج میشه میدونستم واقعی نیست، من از پدرم شنیده بودم موقعی که حمله قلبی داشت حس میکرد دهنش داره کج میشه چون این یادم بود ترسیدم و اون حالت هم به خاطر ترس شدیدم قطع شد انگار مخالف هم شدن، کل این ماجراعه پنج ثانیه هم نشد بیشتر خودم خودمو بیشتر ترسوندم چون حس میکردم باید یه کاری بکنم، اگه این حالت چند ثانیه دیگه ادامه پیدا بکنه انگار سکته میکنم و انگار هم جواب داد ترس شدیدی که ساختم. اولین بار بود همچین حسی داشتم انگار مغزم جداست و برای خودش دستور میده در حالی که من تماشاچی ام میدونم احتمالا الکی شلوغش کردم و وقت شما و خودمو تلف کردم اما خب وقتی سرچ کردم چیز شبیه بهش ندیدم برای همین از سایت دکترای برای سوال پرسیدن استفاده کردم امیدوارم تخصص درستی رو برای سوالم انتخاب کرده باشم، شاید باید میزدم به مغز و اعصاب؟
سلام اتفاقا خوشحالم که اين موضوع رو جدي گرفتيد و تصميم گرفتيد با يک درمانگر اون رو مطرح کنيد اين چيزي که شما تجربه کرديد شبيه يک حمله عصبي بوده اين احساس اگر جدي گرفته نشه ممکن آسيب جدي ايجاد کنه و بايد زمينه اين ترسي که ازش صحبت ميکنيد بررسي و ريشه يابي شه و طي جلسات رواندرماني بتونيد احساساتتون رو تنظيم و مديريت کنيد که نخواد کنترل اون بصورت علائم روان تني بروز پيدا کنه تلاش کردم بسيار ساده بيان کنم که بتونيد باهاش ارتباط بگيريد و در جهت پيشگيري اون اقدام کنيد توصيه ميکنم جلسات رواندرماني رو با يک درمانگر شروع کنيد