من پنج ماه پيش يکي از اعضاي خانواده ام رو از دست دادم. تو اين پنج ماه کاملا مسئوليت پذير بودم. گهگداري غم و ناراحتي تجربه ميکردم اما سريع حل و فصلش ميکردم. کارهام رو درست و سريع انجام ميدادم و خوش برخورد بودم. جديدا، عصباني ام. سر چيزهايي که شايد اصلا مهم نيستن، يا به من ربطي ندارن. نميتونم درست کار کنم. الان که دارم اين رو مينويسم، صداهاي اطرافم مثل راه رفتن همکارم تو اتاق بغلي اذيتم ميکنم. تکون خوردن صندلي که روش نشستم باعث ميشه حال بدي پيدا کنم. نميدونم اينها يکي از مسير هاي طبيعي سوگواري ه يا مشکلي به وجود اومده؟