با سلام و عرض ادب مادر همسر بنده خانم 66 ساله اي هستند، از اوايل امسال دچار مشکلات قلبي شدند و در بيمارستان بستري گشتند، در زمان بستري دچار سه روز هذيان شديد و پيوسته شدند، بلا انقطاع، پس از ترخيص هم دچار حالات روحي ناخوشايند بودند، ام آر اي مغز از ايشان گرفته شد، در وهله اول به روانپزشک مراجعه شد فقط تشخيص اوليه افسردگي بود ليکن خود بيمار اجازه تکميل درمان نداد، به تدريج ايشان دچار توهم شديد شدند که همسايه هاي منزل دزد هستند، يا اين همسايه، همان نفر قبلي نيست و يک نفر ديگر است، در محاسبه مسائل مالي دچار شک و ترديد شدند، و به صورت خلاصه شک و ترديد بسيار زياد و عدم درک کامل از توضيحات اطرافيان در خصوص آن مورد، به متخصص مغز و اعصاب که مراجعه شد با اخذ نوار مغز و مشاهده ام اي آري، تشخيص ديستروفي مغز، شروع دمانس و سايکوز داده شد و درمان شروع شد، اما بيمار اصلا همکاري خوبي ندارد، داروها را مصرف نمي کند، به شدت دچار بدبيني است و مرتب فکر ميکند دزد به منزل زده، ناگفته نماند سال گذشته منزل دختر ايشان که به ايشان سپرده شده بوده مورد سرقت قرار گرفته بوده و تاثير بدي روي بيمار گذاشته و نيز اين موضوع را از همه هم پنهان کرده بودند، به طور کل فرد بسيار پنهان کاري هستنذ، الان مشکل خانواده اين است که در ادامه مراحل درمان، درمان را با متخصص مغز و اعصاب ادامه دهند يا با توجه به مشکل سايکوز ايشان که بسيار شدت يافته به روانپزشک مراجعه داشته باشند، لازم به ذکر است هنوز علائم خاصي مبني بر فراموشي کوتاه مدت نشان نمي دهند، يا حداقل خيلي مورد توجه قرار نگرفته، چون بيشترين تمرکز روي اين است که همه چيز و همه کس را در شمايل دزد مي بينند، سپاس از لطف شما