سلام4 روز پیش مراسم بله برونم بودتوافق کرده بودن سر مهریه و توی دفتر نوشتیم تحویل خانواده داماد دادیم و گفتیم چیزی لازمه اضافه کنید به ماهم بگید راجب صیغه روزبله برون حرف نزده بودیم روزبه برون مادر داماد به پدرم گفت مابا خانواده خودمون به این نتیجه رسیدیم صیغه بگیریم با 1سکه بابام شوکه شد و گفت ماهمچین توافقی نکردیم و کنسل شدفقط بله برون گرفتیم داماد میگه من آمادگی ازدواج تا 2 سال ندارم میخوام درس بخونم دنبال کار مناسب باشم میگه با حقوق کارمندی نمیشه زندگی کرد پدر منم میگه من بالای 1 سال قبول نمیکنه میگه هر کار داری ازدواج کن بشین سر خونه زندگیت انجام بده ما قبلش 6 سال با هم دوست بودیم . نه بابام کوتاه میاد نه اون طرف گیر کردم بینشون نمیدونم چیکار باید کنم بعد روز بله برون همش بوسم میکرد بابام میگه اینکه محرم نیست میره میاد بوس میکنه بعدش کی میخواد اینو کنترلش کنه نمیدونم چیکار کنم گیر کردم به خدا تروخدا راهنماییم کنید بابامم میگه تا عقد نکنی حق نداری تنهایی باهاش جایی بری خانواده ها هم اصلا نه بهم زنگ میزنن نه باهم رفت و آمد دارن چیکار کنم اقاهم 27 سالشه ؟