با سلام و درود زماني که فردي از مادهاي به عنوان روش مقابلهاي ناخواسته براي حل مشکلاتش استفاده ميکنه به مرور زمان چون به اون کمک ميکنه با احساسات ناخوشايندش به عنوان يک تکنيک حواس پرتي و به عنوان يک مسکن کمک کنه ه بيشتر جداي از کمک کردن اون رو تو دردسر مياندازه چون از روندش آگاهي کامل نداره احساس وابستگي و نياز رواني جدايي از بحث جسمي پيدا ميکنه و همين باعث ميشه وقتي اون ماده رو ترک کنه اگر مهارتهاي مقابلهاي با مشکلات رو ياد نگرفته باشه چون بدون سلاح باقي مونده عصبي و خشمگين بشه و يا اينکه آدم منزوي بشه در ابتدا به نظر ميرسه در کنار درمان شناختي به اضافه يادگيري مهارتهاي زندگي مثل کنترل خشم و کنترل استرس و حل مسئله اگر دارو بخواهيد مصرف بکنيد بسيار کمک کننده خواهد بود