لطفا نام مشخص نباشد. نام‌مستعار با عنوان فرشته‌
۴۰
خانــم

دروغگویی همسر و خانوادشون؟

سلام دو ساله ازدواج کردم.با همسرم همکار و يک سال آشنايي در حد بيرون رفتن داشتيم . دوران آشنايي بسيار مهربان و دست و دلباز بودن . گفتند 3 خونه و .. دارن و هيچ مشکل مالي ندارن . از روز خواستگاري خانواده مخالف ازدواج بودن چون بار مسئوليت مالي و عاطفي به جاي پدر به عهده ايشون بود. و در مراحل نامزدي گفتن دو تا از خونه ها براي خواهر و مادر ايشون هست و همسرم هم تا الان سکوت کردن. خانوادشون در همه موارد بسيار دروغگوهستند و اهل توهين هستند ناگفته نماند پدر و مادر طلاق عاطفي دارن پدر ايشون بارها مادر و دخترانشون رو که هر دو استاد دانشگاه هستن کتک زدن و تقريبا همه تو خونه قرص ارامبخش‌ميخورن. همسرم آدم بدي نيست ولي از من و از حق خودش هيچ دفاعي نمي‌کند در مقابل خانوادش و الان يک ساله با خانواده ايشون رابطه اي نداريم. گرچه مطمئنم همسرم اونجا ميرن و دو خواهرشون ازدواج کردن و جالبه همسرم ميگن اطلاعي ندارن و ميدونم که تو مراسمشو ن هم بودن . پنهان کاري هاي ايشون و سکوتشون من رو اذيت ميکنه . از لحاظ روحي به هم ريختم و متاسفانه هر شب قرص آرام بخش ميخورم ميدونم کار درستي نيست چون خودم هم مشاور هستم تو مدرسه ولي متاسفاته از شدت کينه نسبت به اين خانواده و کارها و توهين هاي زشتشون به بيماري ام اس داشتم دچار ميشدم با مشورت دکتر قرص ميخورم. و همکاران شما هم نتونستن کمکم کنن. هر دو فرهنگي و تحصيلات خوبي داريم . به عنوان مثال ايشون گفته بودن دکترا دارم ولي مدرک فوق ليسانس فقط دارن و مدرک دکتراشون رو نشون ندادن و فقط سکوت. ..بارها خانوادم وارد شدن ولي هيچ باز هم سکوت . تو خونه بسيار مهربان هستن و کمک ميکنن ولي اهل بيرون رفتن نيست فقط سرشون تو کتاب و درسه و نشان هست. برعکس من که بسيار اکتيو هستم.واين که من با توجه به شرايط مالي که داشتن ازدواج کردم چون برام بسيار مهم بود و به خودشون هم گفتم ماديات برام مهمه. الان نه ماشين دارن و نه رانندگي بلد هستن که بسيار منو اذيت ميکنه. شغل خاصي هم ندارن فرهنگي در مدرسه غير انتفاعي. و البته مشکل بچه دار شدن هم دارن و تلاش زيادي براي درمان هم نميکنن. خواستم جدا شم ولي متاسفانه با توجه به سنم که 41 سال هست پشيمان شدم.چون مشتواته مالي ندارم و مهريه ام در مقابل گرفتن حق طلاق هست . احساس ميکنم شديدا اشتباه کردم براي انتخاب . گرچه بايد پذيرا باشم چون گزينه هاي بهتر رو از دست دادم .حرف من بيشتر اينه وقتي خانواده درست شغل مناسب و سلامتي کامل ندارن و رانندگي نميکنن و دروغ بابت خونه و .. گفتن الان نبايد سکوت کنن بايد با من روراست ولي بازهم ميگن از خانواده خبري ندارن و ..‌و اين که من از نظر خانوادگي و ظاهري بسيار بالاتر از ايشون هستم. در نهايت اين که مجبورشدم سطح توقعاتم را از زندگي و از ايشون پايين بيارم تا بتونم ادامه بدم . فقط اميدوارم با بچه دار شدن بتونم کمي آروم‌بشم .
بازدید : 120 مرتبه
پـرسـش جــدیــد
مراکز روان درماني و روانشناس عمومي در تهران

تخصص های پربازدید

دکتر گوارش در تهران
متخصص زنان و زایمان
متخصص ارتوپد
متخصص پوست، مو و زیبایی

سوالات مشابه