آقايي هستم 35 ساله که 5 سالي هست با همسرم (29 ساله) ازدواج کردم من و همسرم با هم هيچ مشکلي در زندگي شخصي چه از نظر مالي و عاطفي با هم نداريم. مشکل ما اختلافات خانواده من با همسرم هست و اين که داعما با هم دعوا دارند. لازم ميدونم که اشاره کنم که حدود 9 ماه پيش برادر و مادرش رو در يک صحنه تصادف از دست دادند و از نظر شرايط روحي بسيار بد هستند شبي که اين عزيزان به رحمت خدا رفتند مادر و خواهرم در منزل پدري همسرم حضور يافتند و گويا همسرِ خواهرم تسليت به همسرم نميگويد و صرفا حضور داشتند. اين مساله رو همسرم به من گفت و البته از من خواست که اين رو به کسي نگم. اما درست يا غلط براي شفاف شدن مساله اين رو من به مادرم اطلاع دادم و مادرم ناراحت شد از قضاوت همسرم و باعث شد که در مراسمات عذاداري بعدي شرکت نکنند زمان گذشت تا اين که خواهر و همسر من بدترين توهين ها رو به هم کردند و دائما از من ميخواستند که با طرف مقابلشون برخورد کنم. اما من با هر دو طرف دائم در حال دعوا بودم و از هر دو طرف محکوم شدم. اما متاسفانه هيچ کدام کوتاه بيا نبودند و هر روز پيام هاي بدي ارسال کردند. خواهر من بدترين توهين ها رو به مرده هاي همسرم کردن و همسرم هم در جوابشون بدترين توهين هاي جنسي رو دادن من کاري که کردم ارتباطم با خواهرم رو قطع کردم و در کنار همسرم موندم ماهي يکي دو بار هم به مادر پدرم سر ميزنم الان حدود 6 ماه از اين مسائل ميگذره و ذره اي از خشم همسرم کم نشده و دنبال انتقام از خواهر و مادرم هست. تقريبا هر شب پدر و مادر من رو مورد فهاشي قرار ميده و من فقط سکوت نيکنم. چون از نظر ايشون اگر چيزي بگم يعني طرفداري از اونها ميکنم