سلام،من 18سالمه از همون بچگي به خاطر مشکلات خانوادگي که داشتم (پدر و مادرم مشکل داشتن،هميشه در حال دعوا بودن) منزوي و گوشه گير شدم،به شدت کينه ايم، هميشه يه بغضي ته گلومه ولي کنترلش ميکنم ،همش ميخوام بايکي دعوا کنم من يه برادر دارم که دوسال کوچيکتر از منه ولي اصلا نميتونم تحملش کنم ،همش ميخوام باهاش دعوا کنم و اينکه نميتونم با ديگران ارتباط برقرار کنم اکثر اوقات به جاي حرف زدن با خانواده درحال گوش کردن به موسيقي هستم و يه مشکل ديگه ايم که دارم اينکه اکثر اوقات خونه هستم اصلا دوست ندارم برم بيرون و موقع هاي که ميرم بيرون خيلي بي حوصله وکسلم واسترس ميگيرم و اون موقع هايي که خونه هستم همش خوابيدم و در حال تجسم يه زندگي خيالي براي خودم هستم،از صبح تاشب کار من شده اين خواب راحتي ندارم ،اکثر اوقات به دليل تفکر زياد سردردم، وهميشه درحال غر زدن هستم. ممنون ميشم اگر بنده رو راهنمايي کنيد