۲۴
۸۵
خانــم
اختلاف با همسرم ؟
سلام خانم دکتر من از 8 سال پیش با همسرم دوست بودم قصدمون ازدواج بود خانواده ها مخالف بودن فرار کردیم و ازدواج کردیم بعد عقد همسرم به من پشت کرد و اجازه داد همه بهم تهمت بزنن و باردار شدم تو عقد رهام کردن رفتن همه بهم تهمت میزدن 3 سال زندگیمون حدود 5 بار رهام کرده به من همیشه زور گفتن و همیشه کتکم میزد بخاطر خانوادش چون دخالت میکردن من کشش نداشتم به همسرم اعتراض میگردم ایشون من را میزدن الان از عید که دیگه برگشتن و کتکم نمیزنن و دعوا نمیکنن ولی من دیگه اعصابم نمیکشه همیشه ناراحتم و عصبی خیلی وقتا یادم گذشته باعث میشه داد بزنم وگریه کنم و از ماشین خودمو پرت کنم زمین یا اونقدر گریه کنم که چشمام کاسه خون بشنن هرروز گریه میکنم اعصابم به هیچ وجه نمیکشه همش گذشته در ذهنمه خیلی حال روحیم بده عاشق بچمم ولی دیگه نمیتونم از اونم مراقبت کنم بیشتر بخاطر تهمتهای اینکه من یک زن خرابم و رها کردنای همسرم همبشه و هرروز جلوی چشمامم در حاملگی و تو موقعیت های حساس تنها بودم و ترکم کردن همیشه همه بخاطر ایشون تحقیرم کردن ولی من تن به طلاق ندادم بخاطر فرزندم الان دیگه میگن اشتباه کردم کاری بکارم ندارن ولی من خیلی خیلی حالم بده کسی درکم نمیکنه میخوام تحت درمان قرار بگیرم تا بتونم فراموش کنم گذشته رو میشه شما کمکم کنید
1 پـاسـخ
-
دکتر بهارک حیدری اقدم دکترای تخصصی روانشناسي
سلام دوست عزيز، به علت اتفاقات دردناکي که تجربه کرديد متاسف شدم، بعد از اينهمه مشکل ، افسردگي يک واکنش طبيعي ميتواند باشد، بنابراين حتما از يک متخصص کمک بگيريد.