سلام - حدود دوسال پیش مادرم تصادف كرد من هم همراهش بودم مادرم بیهوش شده بود وقتی كه دست روی سر مادرم كشیدم دستم پر از خون شد حالا هر وقت یاد آن ماجرا میافتم قلب و نفسم میگیره با اینكه مادرم بعد از چند ماه شكستگیهایش خوب شد ولی دلشوره من هنوز باقی مانده هر موقع كه خیابان میروم همش نگرانم كه نكنه تصادف كنم یا مادرم كه بیرون میره هر نیم ساعت باهاش تماس میگیرم اگر گوشیش خاموش یا آنتن نده افكار مزاحم سراغم میاد با چند روانشناس تلفنی مشاوره گرفتم كتابهای روانشناسی زیادی میخوانم ولی بعضی شبها موقع خواب یاد آن صحنه میافتم میخواهم فریاد بزنم چه جوری من كلا این حادثه را فراموش كنم؟