سلام من 14 ساله ازدواج کردم و بچه ندارم چند سالی هست افسردگی خیلی شدید دارم نه انگیزه ای و نه امیدی دارم به حدی که بهترین خبر هم من و خوشحال نمیکنه و همیشه منتظره خبر بد هستم این من و خیلی عذاب میده اگه قرص ارامبخش و قرص خواب نخورم هفته ها خواب ندارم... همسرم حدوده 25 سال از من بزرگتره و اونم حوصله هیچ کاری رو اصلا نداره نمیدونم شاید به خاطر همین باشه که انگیزه ندارم..همیشه بهش میگم که به من روحیه بده انگیزه بده به من توجه کن من نیاز به توجه و محبت دارم.... میگه من سنم بالا رفته و حوصله این کارارو ندارم البته اینم بگم که من و خیلی دوس داره ولی سن و حوصلش اجازه این کار ونمیده با این حرفاش منم بدتر میشم دیگه کم کم دارم کم می یارم و به حده جنون میرسم میترسم کاره اشتباهی ازم سر بزنه.... شمارو به خدا راهنماییم کنید که چی کار کنم بهتر بشم و به زندگی برگردم دارم دیووونه میشم ممنون....حضوری هم اگه لازم بشه می یام چون واقعا نیاز دارم حرف بزنم با یکی که من و درک کنه و حرف مو بفهمه با تشکر