معصومه
30
0
خانــم

3سال محبت کردن به خانواده شوهر هميشه طلبکار؟

سلام دوستان اين اولين تاپيک منه
خيلي درس تلخ و ازادهنده اي بهم داد ولي ميخام بگم که بقيه ته ذهنشون داشته باشن و اشتباه من بشه درس برا بقيه
من و همسرم 5سال دوست بوديم و در اوج کرونا تصميم گرفتيم مشاوره ازدواج بگيريم و اگر اوکي داد ازدواج کنيم اگر نه بيشتر از اين دوستي جايز نيست چون من دوست داشتم مادر بشم و نميخاستم سنم بره بالا و...
همين زمانها من پيشنهاد دادم بيا طلاي دست دوم بخريم.رفتيم بازار و هردو پول گذاشتيم و طلا خريديم گفتيم اگر ازدواج بهم خورد طلا رو تقسيم ميکنيم هرکي به اندازه پولش
دوست پسرم گفت که من ميتونم هزينه اتليه و لباس و... رو بدم ولي پولي براي عروسي ندارم
همسرم 6تا بچه هستن.4تا پسر دوتا دختر
که همسر من اخريه و يه دخترو پسر ديگه ازدواج کرده بودن
پدر همسرم بازنشسته است و هميشه وضعيت مالي ضعيفي داشتن ولي بچه دار شرن براشون تفريح بوده انگار بي حساب بچه دار شدن
کرونا بود اصلا نميشد اوون برهه مراسم گرفت من گفتم اوکي مراسم نگيريم
خلاصه روز عقد رسيد موقع اعلام هديه ها گفتند سرويس طلا ((کادوي پدرومادر داماد))
منو خونوادم هيچ چيزي نگفتيم
همسر من يه ال 90 داشت که کل خونواده ازش استفاده ميکردن.چندين بار همسرم خونه پدريش بود تا 10شب 9شب تا مادرشون که رفته مطب و با ماشين همسر بنده رفته برگرده.اخه هنوز اسنپ و تپسي و تاکسي اختراع نشده
حتي براي مراسم عروسي و عزا شهرهاي ديگه ماشينو ميگرفتن ما خودمون با اسنپ اينور اونور ميرفتيم
من هيچي نميگفتم
کرونا تموم شد منو همسرم قرار بود براي تولدم يه روزه بريم سفر.من خابيدم که صبح زود بيدارشم نگو نيم ساعت بعد خابيد من خاهر مجرد همسرم که 47 سالشه زنگ ميزنه که فردا ماشينو نياز نداريد؟زندايي فوت شده ما ماشينو ميخايم بريم يه شهر ديگه.همسر منم ميگه نه بيايد ماشينو ببريد
از اينجا ديگه من مزد زحمتمو گرفتم.2.5سال ماشينو گرفتن بردن يکبار بنزين نزدن.هرشب همين خاهر 47ساله مسيج ميداد 8صبح ماشينو بيار من کار دارم
اخر من صبرم سر قضيه تولد لبريز شد به خاهر متاهلشون که 37سالشه و منطقيتره و حرف ادميزاد حاليش ميشه گفتم شرم نميکنيد؟يه وسيله رو ادم يکبار دوبار قرض ميگيره.بار سوم وقتي نياز داره برو بخر.الان که ماشين قسطي.قرعه کشي.ثبت نام يا هر روش ديگه اي ميدن
اين دختر ميره به خانواده اش حرفاي منو ميگه برادر شوهر 43 ساله اي که قبلا ساعتا باهم درمورد اخباروکتاب و... حرف ميزديم و مجرده و خونه پدرشه با من قهر کرد
خاهر 47ساله که شعورش قد بچه 10ساله هم نبود و روز تعطيل ماشين درخاست کرد هم توو مراسم به من پشت ميکرد.ميگفت چرا سرويس عروسي رو ننداختي.اين لباسي که توو عروسي پوشيدي رو دختر خالم توو خونه پوشيده بود و.... وقتي اعتراض کردم چرا بي احتراني ميکنيد گفت من هيييييچکدوم از اين حرفارو نزدم و جون شوهر منو قسم خورد که من قصدي نداشتم
گفتم مگه سرويس طلا رو شما خريده بودي که ميگي چرا ننداختي.....همگيمون دوتا عروسي به فاصله يکهفته دعوت بوديم من عروسي اول يه سرويس انداختم گفتن پس چرا سرويس عروسيتو ننداختي و در مراسم دوم سرويس عروسي رو انداختم
بعدا فهميدم کل فاميل بهشون ميگن چرا برا پسرتون حالا که کرونا تموم شده عروسي نميگيريد؟اينا هم جوابي نداشتن بگن ميخاستن توو عروسي سرويس طلا رو بکنن توو چشم مردم که ببينيد مااااااااا اينو خريديم درحاليکه براي خريد سرويس و هيچکدوم از مخارج هزارتومن به شوهرم ندادن...يعني پدرشوهرومادرشوهرم همون کادويي که به من دادن به نوه ي خالشون هم همونو دادن
سر اين موضوعات خيلي کشمکش داشتيم که همسرم گفت من اشتباه کردم که ماشينو داديم بيا ديگه رفتو امدو قطع کنيم
منم بخاطر حرفاي مفتي که يک عمرشنيده بودم که نه نبايد رابطه رو قطع کردو... گفتم نه بيا ماهي يه بار بريم
يکسال ما ماهي يکبار رفتيم تا زمانيکه برا مادرشوهرم از شهرستان 10تا مهمون اومد و منو همسرم يکبار شام رفتيم اونجا درحاليکه اين مهمونا 5روز اونجا بودن
يکبار که 5تا غريبه خونه مادرشوهرم مهمون بودن من و عروس بزرگ خانواده هم بوديم من گفتم خيلي مهمون دار اونم چندروز سخته مادرشوهرم گفت اخه شما هم 3-4وعده اومدي....من از حقارت حرفش و اينکه يه زن 65ساله چقدر حقيره که همچين حرفيو ميزنه چيزي نگفتم
بعدهابه همون خاهر همسرم که زبون ميفهمه گفتم مادرت چرا اينو گفت.گفت با تو نبود با اون يکي عروسه بود
گفتم مادرتون چقدر خودخواهن حتي همون عروس و نوه 5روز اونجا بودن و خوردن.جلو غريبه ها بايد بگن؟
مادرتون برا نوه اش چيکار کرده؟جز همين شامو ناهار؟اخه اين گفتن داره؟
گذذذذذذذذذذذذذذذذشت...همچنان قهر برادرشوهر و جو سنگين و ماهي يک يا دوماه يکبار رفتن ما پابرجا بود
تا به دو روز پيش که ميخان خونه پدرشوهر رو بازسازي کنند.دوتا پسر مجرد تووخونه دارن...يکيشون ميره شمال
همون برادرشوهري که با من قهره به شوهر من گفته بيا کمک وسايلو جابه جا کنيم رنگ کار ميخاد بيادو سرراحت رنگ بخر بيار.شوهرم که ميره ميگه امتياز وامتو بده به ما خونه رو بازسازي کنيم.که شوهرم گفتم بذار خبر ميدم.که وقتي من مخالفت کردم که هنوز جاي خوبي قبلي درد ميکنه شوهرمم گفت نه نميتونم وامو بدم
قبلا شوهرم 2بار امتياز وامشو بهشون داده بود.مزه کرده بود
من ميدونستم خاهرشوهر بزرگه که 47ساله ومجرده اصلا زبون ادميزاد حاليش نيست بااين حال زنگ زدم همه اين مطالبو بهش گفتم
در جواب عين لاتهاي چاله ميدون گفت "اخر حرفتو بگو"
حتي پرسيدم برادرتون ارث پدرشو از من طلب داره که با من قهره گفت برو از خودش بپرس.که من گفتم من خوشحالم که ايشونو شناختم و قهره چرا بپرسم؟منظورم از اين سواله وقاحت شماست که روي مال ديگران برنامه ريزي ميکني.به همسر برادرتون بي احترامي ميکنيد ولي برا وامش نقشه داريد.عفريته هيچي نميگفت و لالموني گرفته بود...به محض قطع کردن زنگ زد به شوهرم که اره ببين زنت چه چيزا به من گفته!!!!لجن پيش اين ادم پاکه

امروز هم با يک مشاوره با 17سال سابقه صحبت کردم و همه اينارو گفتم گفت خوبي و کمک بايد دو طرفه باشه.همسر شما الان ديگه فرزند اون خونه نيست اولويتش بايد شما باشيد.پسر مجرد نبايد خونه رو ول کنه برا شمال

من ادممو نشناخته بودم و خيلي خوبي کردم
خواهشا حرفايي که مادربزرگاي بيسوادمون ميزدن که بخشش کن.نميشه قطع رابطه کرد.تو بزرگواري و گذشت کن و.... اينارو براخودتون نگهداريد.من بنگاه خيريه شادسازي ديگران و بي احترامي به خودم ندارم.خوبي ميکنم تو پول نداري مادي جبران کني غلط ميکني جلو غريبه ها ميگي تو هم خيلي شامو نهار اومدي خونمون

اين دختر ميره به خانواده اش حرفاي منو ميگه برادر شوهر 43 ساله اي که قبلا ساعتا باهم درمورد اخباروکتاب و... حرف ميزديم و مجرده و خونه پدرشه با من قهر کرد

خاهر 47ساله که شعورش قد بچه 10ساله هم نبود و روز تعطيل ماشين درخاست کرد هم توو مراسم به من پشت ميکرد.ميگفت چرا سرويس عروسي رو ننداختي.اين لباسي که توو عروسي پوشيدي رو دختر خالم توو خونه پوشيده بود و.... وقتي اعتراض کردم چرا بي احتراني ميکنيد گفت من هيييييچکدوم از اين حرفارو نزدم و جون شوهر منو قسم خورد که من قصدي نداشتم

گفتم مگه سرويس طلا رو شما خريده بودي که ميگي چرا ننداختي.....همگيمون دوتا عروسي به فاصله يکهفته دعوت بوديم من عروسي اول يه سرويس انداختم گفتن پس چرا سرويس عروسيتو ننداختي و در مراسم دوم سرويس عروسي رو انداختم

بعدا فهميدم کل فاميل بهشون ميگن چرا برا پسرتون حالا که کرونا تموم شده عروسي نميگيريد؟اينا هم جوابي نداشتن بگن ميخاستن توو عروسي سرويس طلا رو بکنن توو چشم مردم که ببينيد مااااااااا اينو خريديم درحاليکه براي خريد سرويس و هيچکدوم از مخارج هزارتومن به شوهرم ندادن...يعني پدرشوهرومادرشوهرم همون کادويي که به من دادن به نوه ي خالشون هم همونو دادن

سر اين موضوعات خيلي کشمکش داشتيم که همسرم گفت من اشتباه کردم که ماشينو داديم بيا ديگه رفتو امدو قطع کنيم

منم بخاطر حرفاي مفتي که يک عمرشنيده بودم که نه نبايد رابطه رو قطع کردو... گفتم نه بيا ماهي يه بار بريم

يکسال ما ماهي يکبار رفتيم تا زمانيکه برا مادرشوهرم از شهرستان 10تا مهمون اومد و منو همسرم يکبار شام رفتيم اونجا درحاليکه اين مهمونا 5روز اونجا بودن

يکبار که 5تا غريبه خونه مادرشوهرم مهمون بودن من و عروس بزرگ خانواده هم بوديم من گفتم خيلي مهمون دار اونم چندروز سخته مادرشوهرم گفت اخه شما هم 3-4وعده اومدي....من از حقارت حرفش و اينکه يه زن 65ساله چقدر حقيره که همچين حرفيو ميزنه چيزي نگفتم

بعدهابه همون خاهر همسرم که زبون ميفهمه گفتم مادرت چرا اينو گفت.گفت با تو نبود با اون يکي عروسه بود

گفتم مادرتون چقدر خودخواهن حتي همون عروس و نوه 5روز اونجا بودن و خوردن.جلو غريبه ها بايد بگن؟

مادرتون برا نوه اش چيکار کرده؟جز همين شامو ناهار؟اخه اين گفتن داره؟

گذذذذذذذذذذذذذذذذشت...همچنان قهر برادرشوهر و جو سنگين و ماهي يک يا دوماه يکبار رفتن ما پابرجا بود

تا به دو روز پيش که ميخان خونه پدرشوهر رو بازسازي کنند.دوتا پسر مجرد تووخونه دارن...يکيشون ميره شمال

همون برادرشوهري که با من قهره به شوهر من گفته بيا کمک وسايلو جابه جا کنيم رنگ کار ميخاد بيادو سرراحت رنگ بخر بيار.شوهرم که ميره ميگه امتياز وامتو بده به ما خونه رو بازسازي کنيم.که شوهرم گفتم بذار خبر ميدم.که وقتي من مخالفت کردم که هنوز جاي خوبي قبلي درد ميکنه شوهرمم گفت نه نميتونم وامو بدم

قبلا شوهرم 2بار امتياز وامشو بهشون داده بود.مزه کرده بود

من ميدونستم خاهرشوهر بزرگه که 47ساله ومجرده اصلا زبون ادميزاد حاليش نيست بااين حال زنگ زدم همه اين مطالبو بهش گفتم

در جواب عين لاتهاي چاله ميدون گفت "اخر حرفتو بگو خودتو خلاص کن"

حتي پرسيدم برادرتون ارث پدرشو از من طلب داره که با من قهره گفت برو از خودش بپرس.که من گفتم من خوشحالم که ايشونو شناختم و قهره چرا بپرسم؟منظورم از اين سواله وقاحت شماست که روي مال ديگران برنامه ريزي ميکني.به همسر برادرتون بي احترامي ميکنيد ولي برا وامش نقشه داريد.عفريته هيچي نميگفت و لالموني گرفته بود...به محض قطع کردن زنگ زد به شوهرم که اره ببين زنت چه چيزا به من گفته!!!!


6 پـاسـخ


بازدید : 81 مرتبه
پـرسـش جــدیــد
مراکز روانشناس در تهران

تخصص های پربازدید

دکتر گوارش در تهران
متخصص زنان و زایمان
متخصص ارتوپد
متخصص پوست، مو و زیبایی

سوالات مشابه